چکیده:
جمال الدین ابو محمد عبد الله بن کمال الدین عبد الرزاق اصفهانی، از شاعران قرن
ششم هجری است.شخصیت این شاعر و شعرش از چند بعد دارای اهمیت است: نخست آنکه وی یکی
از سرایندگان پیش از مغول در اصفهان است.دیگر آنکه شعر وی در تقلید از سبک و شیوه
سنایی؛یعنی کاربرد«زهدیات»قابل تامل و بررسی است؛ و سوم آنکه در جریان تغییر سبک،
وی یکی از حلقههای اتصال سبک غزل انوری و سعدی است.این ویژگیها سبب شد تا ضمن
اشارهای کوتاه به برخی از مختصات سبکی و زبانی شعر او، تصحیح تازهای از دیوان او
مورد بررسی قرار گیرد و به برخی از نقایص چاپهای پیشین و بر طرف کردن این نقایص در
مقابله کنونی اشاره شود.
خلاصه ماشینی:
"گاهی آنچنان تشبیههای ساده و ابتدایی به کار میبرد که خواننده به یاد سادگی شعر عصر سامانیان و قصاید رودکی، منوچهری یا فرخی میافتد: آب تیره کز میان برف میآید برون راستگویی صندل سوده ز کافور آمده است یا: از شکوفه چو ثریاست مرصع همه شاخ ای مه چاره آخر به ثریا آیی نمونههای دیگر از تشبیهات و استعارت روان و ابتدایی شعر: تشبیه بلیغ: لب لعل تو در طربزایی طعنهها بر شراب داند زد یا: در میان موج خون چون غرقهای دست هر ساعت به جایی میزند به کاربردن تشبیههای تکراری که در شعر خاقانی نیز یافت میشود: رومی روز آب کارت برد و تو در کار آب زنگی شب رخت عمرت برد و تو در پنج و چار تشبیه نادر و کمیاب(و تا حدودی نزدیک به زبان حافظ): با سوز دل ز هجر تو نالم همی چنان کز نالهام چو لاله زبان در دهان بسوخت استعارههای نادر: بنفشه دوش می خورده است گویی که جعدش بس مشوش مینماید یا: ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل وی شده متجلی از بخشش تو معده آز برخی دیگر از صنایع ادبی در دیوان وی چنین است: لفونشر خلق و خلقش مایه بخش ماه و خورشید آمدند کلک و نطقش کاروان عسکر و ششتر زده است یا: کان و دریا ز دل و دستت ار اندیشه کنند دل دریا بچکد زهره کان آب شود تضاد: کس با تو شبی ز پای ننشیند تا از سر هرچه هست برخیزد...
یا این بیت که به اشاره وحید در دیوان، نیاز به تصحیح مجدد دارد و در اینجا صورت راستین آن آمده است: سراپایش همه مغز معانی نه چون شعرا به توری منافع (2/ص 211) و در ضبط نسخههای موجود میخوانیم: تو تازیانه کشی بر فرشته وانگاهی به دود و خاک تن اندر دهی در این گلخن (2/ص 292) و در ضبط نسخه اساس میخوانیم: تو بار نامه کنی بر فرشته وانگاهی به دود و خاک تن اندر دهی در این گلخن (3/ص 228) در این بیت، اصطلاح«بارنامه کردن»به معنای«نازش و مباهات کردن»است و نمونههایی از کاربرد این اصطلاح را میتوان درکتابهای چون تاریخ بیهقی، کیمیای سعادت و شعر شاعران مشهور پارسی یافت؛ضمن آنکه دهخدا در ذیل کلمه «بارنامه»شواهدی بسیاری آورده است."