چکیده:
طرح مسئله: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بین تعهد به اشتغال و وضعیت کاری (دارای
کارـ بدون کار) بر سلامتی روانی بوده است. فرضیه پژوهش عبارت بود از اینکه رابطه
بین تعهد به اشتغال و سلامت روانی برای افراد دارای کار، مثبت و برای افراد بیکار،
منفی است.
روش: افرادی که در سال اول دبیرستان در شهر اصفهان، مدرسه را ترک کرده بودند، جامعه
پژوهش حاضر را تشکیل میدهند که در طی سه سال اول زندگی کاری خود به ابزارهای پژوهش
حاضر پاسخ دادهاند. نمونه شرکتکنندگان شامل 1030 نفر از دانشآموزان بودهاند که
به صورت تصادفی طبقهای از 6 ناحیه آموزش و پرورش اصفهان انتخاب شده بودند.
روش: ابزارهای پژوهش، پرسشنامه سلامت عمومی و تعهد به کار بوده است.
یافتهها و نتایج: یافتهها فرضیه پژوهش را تأیید میکند که بر طبق آن تفاوت
معنیداری بین دو متغیر تعهد به اشتغال و سلامت روانی در بین گروه بیکار و دارای
کار وجود دارد. یافتهها براساس نظریههای موجود و بخصوص محرومیت مکنون مورد بحث
قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"مطابق با این نظر از دست دادن کار سبب محدود شدن منابع فرد و به تبع آن فقر تجارب او میشود که پیامد آن بدین صورت است که افراد، آینده معنیداری برای خود ترسیم نکنند و بنابراین بهداشت روانی آنها تقلیل یابد (فرایر، 1995؛ به نقل از عریضی، 1382).
(Main & Raffle, 1983) در بررسی دیگر، اندروز و برادلی (Andrews & bradley, 1997) از طریق تحلیل رگرسیون لجستیک چندجملهای، بر روی دادههای مربوط به یک مقطع زمانی از ترکتحصیلکنندگان در لانکشایر دریافتند که احتمال بیکاری این افراد بیش از افرادی است که ادامه تحصیل دادهاند و نتیجه گرفتند که این گروه بزرگترین حاشینهنشینان بازار کار جوانان هستند و در رقابت برای کسب شغل از دیگران عقب میمانند و برای ورود به دورههای آموزشی فنی و حرفهای جوانان بیمیل هستند (اندروز و برادلی، 1997، به نقل از صدقگویا، 1381).
فرضیه اصلی این پژوهش عبارت بود از اینکه رابطه بین سلامت روانی و تعهد به اشتغال در افراد بیکار، منفی و در افراد دارای کار، مثبت است.
4) بحث و نتیجهگیری هدف از این پژوهش رابطه بیکاری با سلامت روانی با توجه به نقش تعدیلی تعهد به اشتغال در بین دانشآموزان ترک تحصیلکرده در سال دوم دبیرستانی شهر اصفهان بود.
(آلیسون و همکاران، ترجمة کرمانی و همکاران، 1383) برعکس در جوامع در حال توسعه، کودکان در کارهای مختلف به کار گرفته میشوند و کار گماشته شده برعهدة آنها دارای تنوعی گسترده و خصوصیاتی پیچیده نیز هست؛ و این در حالی است که جایگاه اصلی کودک و نوجوان بهعنوان کار و فعالیت باید در بستر صحیح آموزش و یادگیری در مدارس به کار گرفته شود تا هم شخصیت اجتماعی ـ فرهنگی و عاطفی او سالم تربیت شود و هم موجب سوء استفاده از او در بیرون از خانه و مدرسه نشود."