چکیده:
طرح مسئله: مقاله حاضر به دنبال تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر تغییرات میزان جرایم
مواد مخدری در کشور میباشد؛ تا از این طریق بتواند سهم هر یک از متغیرهای مستقل را
شناسایی و تعیین نماید.
روش: روش تحقیق این پژوهش روش طولی ـ تطبیقی است. جامعة آماری تحقیق را کلیه
استانهای کشور در طی سالهای 80 ـ 1368 تشکیل میدهد و واحد تحلیل نیز استان است.
با این زمینة روششناسی، مهمترین متغیرهای تحقیق در یک چارچوب نظری انتخاب گردیده
و سپس با استفاده از دادههای ثانویه، الگوی تحلیلی تحقیق مورد آزمون تجربی قرار
گرفته است.
یافتهها: الگوی تحلیلی این تحقیق صرفا 29 درصد از تغییرات جرایم مواد مخدری را در
ایران میتواند توضیح دهد و باقیمانده آن را متغیرهای دیگری تبیین میکنند که خارج
از حیطة بررسی این تحقیق است.
نتایج: به لحاظ نظری، این تحقیق مبتنی بر رویکرد ساختاری ـ کارکردی است. در این
رویکرد، به جای توجه به عامل فردی، تفسیر اخلاقی؛ انتقاد از یک نهاد خاص و بیماری
تلقی کردن اعتیاد به مواد مخدر، کل ساختار اجتماعی مورد ملاحظه قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"وضعیت آنومیک، وضعیتی است که در آن هنجارهای اجتماعی، نظارت جدول 4: آثار مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای الگوی تحلیلی بر روی جرایم مواد مخدری متغیرها اثر مستقیم اثر غیرمستقیم اثر کلی صنعتی شدن 17/0 20/0 37/0 بیسازمانی اجتماعی ــ 02/0 02/0 بیکاری 11/0 02/0 13/0 فردگرایی 17/0 ــ 17/0 وضعیت آنومیک 21/0 16/0 37/0 فعالیت قاچاقچیان ــ 13/0 13/0 دسترسی به مواد مخدر 16/0 ــ 16/0 و کنترل خود را بر روی رفتار فرد از دست میدهند و فردی که در یک جامعة آنومیک زندگی میکند، انتظار میرود که تحلیل رفتن تعلقاتش را به جامعه تجربه نماید.
جدول شمارة 4 که نشاندهنده تأثیرات مستقیم، غیرمستقیم و تأثیر کل متغیرهای الگوی تحلیلی تحقیق میباشد، مبین این است که مهمترین پیشبینیکنندههای تغییرات میزان جرایم مواد مخدری در استانهای ایران طی 80 ـ 68 بهترتیب متغیرهای صنعتی شدن، وضعیت آنومیک، فردگرایی، دسترسی به مواد مخدر، بیکاری، فعالیت قاچاقچیان و بیسازمانی اجتماعی است.
(1999), Further Testing of Social Disorganization Theory: An Elaboration of Sampson and Groves Community Structure and Crime."