زمستان 1384 - شماره 44 (8 صفحه - از 179 تا 186)
"تعریف اصطلاحی آداب فقها برای ادب و آداب معنای ویژهای به کار نبردهاند بلکه این دو واژه را در همان معانی لغوی استعمال کردهاند. در بقیه ابواب فقه واژه ادب و آداب گاهی به معنای اخلاق زیبا و افعال حمیده از نظر عرف یا عقل یا شرع آمده است، برای مثال عرف، ادب زن را یکی از ملاکهای تعیین مهر المثل((11))میشمارد. و شاید به همین علت، آن را به عنوان یکی از آداب بیان کردهاند، البته اگر بین سنت و ادب فرق بگذاریم و بگوییم مراد از ادب چیزی است که مطلوبیت و رجحان آن در اثر ممارست با مذاق شرع استفادهشود، هر چند دلیل خاصی در بارهاش وارد نشده باشد. البته اصل حکم شرعی مثل وجوب نماز ظهر یا وجوب روزه در ماه رمضان آداب نامیده نشده است، زیرا گفتیم که آداب در اطلاق رایج فقهی، یک مفهوم اضافی است، یعنی چیزی است که موجب کمال وجمال و صفت مطلوب عملی باشد که حکم شرع به آن تعلق گرفته است خواه آن عمل عبادت باشد و خواه معامله یا غیر آن. اخلاق: این لفظ گاهی بر همان افعال و آداب حسنه اطلاق میشود و مترادف با معنای لغوی آداب است. روشن است هیچ دلیلی بر استحباب این کار نداریم، اگر هم دلیلی وارد شده باشد مشکل استبتوان از آن رجحان مولوی شرعی را استفاده کرد مثل امر و نهی که در بسیاری از موارد برای تنبیه و توجه دادن به خواص مترتب بر اوامر و نواهی است((26))."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)