چکیده:
فراگیری زبان و ج)تئوری در مورد کاربران زبان.در فصل سوم روشن ساختهایم که مفاهیمی نظیر"درست"،"قابل پذیرش"،"خلاف قاعده از نظر کاربرد"و "بدساخت از نظر معنائی"را نباید با مفهوم توصیفی"دستوری"اشتباه کرد.در فصل چهارم سعی کردهایم به ین سؤال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعدهمند بوده و چرا وظیفهء یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی،صرفی،نحوی و معنائی است که مجموعهء بینهایتی از جملات خوشساخت زبان را میتواند تولید نماید.در فصل پنجم اشاره کردهایم که زبانشانی باید مجموعهء مناسبی از دادههای زبانی را در زمینه خوشساختی و ساختار گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیهء جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارائه نماید. در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کردهایم که از سوء تفاهمهای غیر علمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نمائیم.بعد از مقدمهای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعهء زبان و ذهن،در فصل دوم سعی کردهایم روشن کنیم که چرا بقول چامسکی زبان آئینهای از ذهن انسان باید تلقی شود.در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار دادهایم:الف)تئوری در مربوط ساختار زبان ب)تئوری در مورد
خلاصه ماشینی:
با این حال در زبانشناسی و بررسی زبان چنین فرض میکنیم که ما با گویندگان و گویشورانی سر و کار داریم که بدور از محدودیتهای کنشی بوده و بدین ترتیب کنش زبانی آنان مستقیما توانش زبانیشان را منعکس میکند و داوریهای آنان در زمینه قابلیت پذیرش جملات زبان مستقیما شم زبانی این عده را در مورد خوشساختی جملات نشان میدهند.
در واقع جملات خوشساخت هر زبان طبیعی مجموعهء نامحدودی را تشکیل میدهند و ما توانایی داوری در مورد پذیرش این مجموعه جملات بینهایت را داریم؛گر چه اساس و بنیاد اخذ چنین توانش خلاق و گستردهء ما،تجربهء زبانی محدود بوده است.
5-شناخت قواعد زبان در بخشهای پیشین گفتیم که فراگیری توانش زبانی شامل فراگیری مجموعهای محدود از قواعد میباشد که مجموعه بینهایت جملات خوش ساخت زبان را تولید میکند(یعنی شامل نحوهء ساخت،تلفظ و تعبیر معنایی آنها است).
حال اگر اهل زبان نمیتوانند نقش مستقیم چنین منبع ارجداری را،در مور ماهیت قواعد زبان،داشته باشند،پس چطور به آن مجموعه قواعد میتوان رسید؟در واقع زبانشناس نیز،مانند سایر دانشمندانی که در زمینههای علمی ویژه فعالیت میکنند و علاقهمند کشف قوانین یا انتظامات در زمینههایی هستند که مستقیما قابل مشاهده و تجزیه و تحلیل نمیباشند،به طور غیر مستقیم به مطالعهء دادهها و واقعیات زبانی میپردازد و به ترتیب در زمینههای زیر تحقیق میکند: الف)تجربهء مقدماتی:گردآوری مجموعهای از دادهها در ارتباط با پدیدهء تحت مطالعه.
در واقع ما در جریان زبانآموزی،خلاقیت و نوآوری،و نه ساختارهای مبتنی بر عادت، داریم؛و وظیفهء زبانشناسی که دستور زبانی را تدوین میکند که اصولا باید بیانگر توانش زبانی اهل زبان باشد،در واقع تعریف مجموعه قواعد محدودی است که میتواند نحوهء ساخت،تعبیر و تلفظ مجموعه بینهایت جمله خوش ساخت زبان را نشان دهد.