چکیده:
برای اولین بار خاستگاه و سرچشمهء دین و سنن دینی را از زاویهای خاص و دیدی متفاوت با دیدگاههای دیگر مورد بررسی قرار دادهایم.دانشمندان در بررسی تمدن و عوامل آن،دین را از عوامل و عناصر تمدن به شمار آوردهاند و این بدان جهت بوده است که تاثیر دین در جامعههای بشری یک واقعیت غیر قابل انکار است؛یعنی دین گذشته از اینکه خود را آسمانی و منتسب به موجود برتر از طبیعت میداند،در طول قرون و اعصار؛در گسترهء عمر آدمی تاثیرات عمیق و شگرفی،بر جوامع بشری و به خصوص پیروان خود داشته است؛بدین سبب در بررسی مسایل اجتماعی و انسانی،نادیده گرفتن عامل دین،به هر علتی که باشد،بی شک،نوعی تعصب جاهلانه و مخالفت با حقایق تاریخی و عینیتهای خارجی تلقی خواهد شد. ما در این نوشتار نقش دین را در ایجاد و تداوم تمدن مورد بحث قرار دادهایم،و آن را از زاویههای مختلف با تکیه بر واقعیتهای مسلم بررسی کرده و
خلاصه ماشینی:
در اینجا طرح این سؤال را لازم میدانیم که اعتقاد و گرایش شدید به موجود فوق طبیعت یعنی نیرو یا نیروهای خارج از جهان محسوس موجود،از کجا برای انسان ابتدایی حاصل شده است؟توضیح اینکه فلاسفه،علم را عبارت از صورت حاصل از شئ نزد عقل میدانستند،بنابراین برای آنها به طور طبیعی این سؤال مطرح میشد که این صورت در ذهن چگونه و از چه راهی حاصل میشود؟عقیدهء صاحبنظران از دوران تسلط فلسفهء یونان تا امروز،بدین قرار است که راه حصول ادراکات آدمی اعم از جزئی و کلی و محسوس و معقول از طریق حواس ظاهری و باطنی است.
دانشمندان تاریخ ادیان،ریشه رسوم و آداب اخلاقی را در همین"تابو"های (محرمات)گوناگون باستانی یافته و حرمت و اجتناب از آنها را پایه و اساس آداب و عادات دانستهاند و به صراحت میگویند:تحول و تکاملی که در اعتقاد به تابو از دورانهای بسیار دور،صورت گرفته امروزه به مسایل حلال و حرام و اوامر و نواهی منتهی گشته است93 نتیجه منطقی مطالب مذکور این خواهد بود که اخلاق و آداب و عادات سازنده و قوانین حاکم بر روابط انسان ابتدایی و نیز انسان تکامل یافته در طی قرون و اعصار ملهم از دین بوده و این حقیقتی است انکارناپذیر و در یک جمله کوتاه بیان میشود: دین،به عنوان سنگ بنای تمدن نقش سازنده خود را در تمام سطوح ایفا کرده است.