خلاصه ماشینی:
در ادامهء این فصل،نویسنده دربارهء زمینههای اجتماعی،فلسفی،روانشناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی به بحث میپردازد و با معرفی زیگموند فروید،کارل گوستاو یونگ،ویلیام جیمز و هانری برگسون و بیان نظریههای روانشناسانهء آنها،تأثیر این نظریهها بر داستاننویسی جریان سیّال ذهن را بررسی میکند.
این مهم از دو جنبه قابل بررسی است؛اول گرایش دانشگاهها به انتخاب موضوعاتی از ادبیات داستانی در پایاننامههای تحصیلی؛ چه،میدانیم کتاب داستاننویسی جریان سیّال ذهن پایاننامهء دکتری آقای حسین بیات بوده است؛و دوم،رویکرد آموزشی و در کنار آن، نقد نظریههای ادبی پیشینیان و صاحبان اندیشه است.
اما مهمترین کار حسین بیات را شاید بتوان نقد برخی نظریات مطرحشده دربارهء داستانهای فارسی جریان سیّال ذهن دانست-همان چیزیکه جناب آقای امرایی نیز اشاره نمودند-یعنی تلقّیای که امروزه از جریان سیّال ذهن در مجامع ادبی وجود دارد و در اکثر کتابهایی که دربارهء فنون داستاننویسی شده،متأسفانه همان تلقّی اشتباه ارائه شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) دکتر محمد حنیف دکتر حسین بیات ضمن معرفی رمان دل دلدادگی شهریار مندنیپور بهعنوان تنها نمونهء عالی داستاننویسی جریان سیّال ذهن در ایران و حتی کاملترین نمونهء این داستانها در ادبیات داستانی کشور،در صفحهء 072 کتاب بر ایراد هوشنگ گلشیری از بیان ذهنی شخصیتها در دل دلدادگی اینگونه خرده میگیرد:«به نظر میرسد گلشیری روی مهمترین نقطهء قوّت رمان انگشت گذاشته و آن را نقطهء ضعف تلقّی کرده است؛در حالیکه اگر بخشهای مربوط به روایت ذهنی را از این رمان حذف کنیم،تقریبا چیزی از آن باقی نمیماند و اگر فرض کنیم مقصود گلشیری تنها تکگوییهای درونی مستقیم بوده است،باز هم حذف آنها چنان ضربهای به ساختار داستان میزند که دیگر اجزای آن بدون هیچ ارتباط محکمی،بهطور معلّق در فضا رها خواهد شد.