خلاصه ماشینی:
بههرحال،اساس بحث زبانشناسان این است که زبانشناس با نظام سر و کار دارد و به تبع آن،ساختگرای ادبی نیز به بررسی نظامهای مختلف در حوزهء ادبیات میپردازد.
سوسور در کتاب درسهایی دربارهء زبانشناسی همگانی، که پس از مرگ او منتشر شد،در تعریف نشانهشناسی،آن را«علم پژوهش نظامهای دلالت معنایی»،که زبان نیز یکی از این نظامهاست، میداند نشانهشناسی بعد از سوسور تکامل پیدا کرد؛از جمله،اکو معتقد بود نشانهشناسی خاصی که به«دلالت معنایی»میپردازد،سازندهء«نظریهء رمزگان»است و نشانهشناسی دیگری که نقطهء مرکزیاش ارتباط است، سازندهء«نظریهء تولید نشانهها»ست.
نویسنده در توضیح روش جانشینی و همنشینی از دیدگاه سوسور،به این نکته اشاره میکند که سوسور معتقد بود هر پدیدار را باید در مناسبتش با مجموعهء پدیدارهایی که خود بخشی از آنهاست،بررسی کرد و این اساس روش ساختارگرایی است.
در قسمت درآمد کتاب دوم،نویسنده ابتدا توضیح میدهد که چرا به تاریخ سرچشمهها و ریشههای ساختارگرایی نپرداخته است و دلیل آن را گستردگی بحث میداند و اینکه شرح تاریخی ساختارگرایی،در واقع گونهای«تاریخ علم»و خواندن آن محسوب میشود که نیاز به کتابی جداگانه دارد.
در بخش سوم از فصل یازدهم به این نکته میپردازد که اکو در کتاب دربارهء زبانشناسی همگانی،یک نکته بر حکم ساختارگرایان پیش از خود افزود و آن اینکه هر شکل از متون و از جمله متن ادبی،در یک نکتهء بنیادین اشتراک دارند و آن،«منش ارتباطی متن»است.
در نقد کتاب ساختار و تأویل متن باید گفت بابک احمدی در این کتاب،در فصلهای مختلف آن،دست خود را نسبته و هرجا که لازم بوده است، نظرات و افکار اندیشمندان و متفکران دیگر را برای روشن شدن بحث و فهم مطالب بیان کرده است.