خلاصه ماشینی:
"نویسنده واکنشهای رفتاری و ذهنیتهای آدمهای گوناگونی را که به مکانها و طبقات اجتماعی مختلف و گروههای سنی متفاوت تعلق دارند،نسبت به بیخانمانی و بیکسی«هیتی»به نوبت ارزیابی میکند و در این میان زخمزبانهای آگاهانه و ناآگاهانه و طرز تلقیهای غیرانسانی و یا تحقیرآمیز آنان را از چنین دختر بیخانمانی به (به تصویر صفحه مراجعه شود)تصویر میکشد تا آسیبشناسی موضوع در قالب یک تحلیل اجتماعی،فرهنگی و تربیتی انجام شود و زمینههای انتقاد اجتماعی رمان تقویت گردد؛حتی کشیش هم در رابطه با موقعیت«هیتی»برداشتهای ذهنی و عاطفی درستی ندارد و واکنشهای او بیشتر مبتنی بر دلسوزیهای خودخواهانه است؛او درصدد است که دختر را قبل از حل شدن مشکلاتش،هریک شنبه به زور به کلیسا بکشاند و پیرمون کمک کلیسا به یتیمان و کودکان بیسرپرست وعظ و خطابه ریاکارانهای راه بیندازد(صفحه 94).
استفاده نویسنده از عناصر و عوامل جنبی نیز برای ادراک موقعیت«هیتی»ستودنی است و متناسب با ذهنیت و عادت خود کاراکتر،خواننده را هم به قیاس و سنجش و مقایسه دادهها وادار میکند؛در موقعیت زیر روی«گربه» تنهای خانه تأکید زیادی شده است و البته نویسنده در صفحات قبل هم همواره به این گربه تنها که جای یک عروسک یا یک دوست را برای«هیتی»پر کرده است،میپردازد؛در نتیجه،به طور همزمان موقعیت«گربه تنها» وجهی شرطی و تمثیلی پیدا میکند و خواننده رمان،موقعیت خود«هیتی»و وضعیت موجود او را با این گربه همسان و مشابه احساس میکند؛هرکدام از آنها تصویر موقعیت و وضعیت دیگری به حساب میآیند؛این همسانی موقعیت سبب شده که آنها دوستان هم نیز باشند و تنهایی و بیکسی و کمبودهای عاطفیشان را به کمک هم تا حدی جبران نمایند؛«هیتی»از شدت تنهایی با این گربه حرف هم میزند: «آن شب با احساس جسم سنگینی روی پاهایم از خواب پریدم."