چکیده:
«قضیه ذهنیه» یکی از اصطلاحاتی است که در منطق اسلامی معرفی شده و در فلسفه اسلامی به کار رفته است. در این مقاله، با پی گیری تحولات تاریخی این اصطلاح، نشان داده ایم که قضیه ذهنیه معانی بسیاری را در دوران های مختلف به خود گرفته و با قضیه های گوناگونی در منطق و فلسفه گره خورده است. این تنوع و دگرگونی در معانی سبب شده است که قضیهذهنیه با ابهامات بسیاری چه در منطق قدیم و چه در فلسفهاسلامی رو به رو گردد. در این مقاله، سعی شده است افزون بر تفکیک این معانی، صورت بندی دقیقی از معانی قضیه ذهنیه در منطق جدید ارایه شود تا به کمک آن، امکان ارزیابی این اصطلاح فراهم گردد. در این صورت، بهتر می توان صحت و سقم دعاوی نسبت به این قضیه و درستی یا نادرستی کاربرد آن در مسایل منطقی، فلسفی را آزمود.
“Subjective proposition” is one of the terms that are introduced in Islamic Logic and used in Islamic Philosophy. In this paper، I investigate the term’s history and show that the subjective proposition has had many meanings in different times and had been associated with many different kinds of propositions. This variety and changes in meaning have caused the subjective proposition to encounter many ambiguities both in Islamic Logic and Islamic Philosophy. In this paper، I have tried to formulate the meanings of the subjective proposition by Symbolic Logic، and thereby to provide the possibility of assessing the term. In this process، we can have a better device to test the accuracy of the claims on the subjective proposition and the correctness of its use in Logic and Philosophy.
خلاصه ماشینی:
"از آن جا که ابهری به تعریف فخر رازی از قضیه ی حقیقیه ایراد وارد کرده و سپس آن را به امکان موضوع مقید می سازد، این احتمال وجود دارد که مقصود ابهری از قضیه ی ذهنیه ، گزاره هایی باشد که موضوعشان ممتنع الوجود است (مانند «شریک الباری معدوم »).
بنابراین کافی است همان تحلیل قضیه ی حقیقیه را با افزودن ادات نفی به بخش «امکان وجود موضوع » برای قضیه ی ذهنیه در نظر بگیریم : قضیه ی ذهنیه هر الف ب است ~ ◊∃x Ax ∧∀x ( Ax → Bx ) این تحلیل چهارم ، علاوه بر مسکوت گذاشتن امتناع و امکان محمول ، تفاوت دیگری نیز با صورت بندی سوم دارد و آن اینکه به بدنه ی اصلی تحلیل ، یعنی به سور کلی ، ادات ضرورت افزوده شده است .
هرچند گزاره هایی مانند «شریک الباری ممتنع » در هر دو تحلیل ، صادق است ، در گزاره هایی مانند «هر انسان حیوان است »، این دو تحلیل راه خود را از یک دیگر جدا می کنند، زیرا اگر این گزاره را قضیه ی ذهنیه بنا به تحلیل محمولی بدانیم ، گزاره ای صادق به دست می آوریم ، اما اگر آن را با تحلیل سوری در نظر بگیریم ، به گزاره کاذبی می رسیم : قضیه ی ذهنیه صادق : هر انسان حیوان است ∀x [ (Ax ∧ ~ ◊ E!x) → (Bx ∧ ~ ◊ E!x) ] کاذب : هر انسان حیوان است ~◊∃x Ax ∧∀x ( Ax → Bx ) باید یادآوری کرد که هرچند ایرادهایی که منطق جدید به قواعدی از منطق قدیم ، مانند تداخل ، عکس مستوی و شکل سوم و چهارم قیاس وارد می دانست ، بر تحلیل ٣٢ از قضایای حقیقیه و خارجیه وارد نیست ، اما دو تحلیل اخیر برای قضیه ی ذهنیه ، در معرض آن ایرادها هستند."