خلاصه ماشینی:
"حمید باباوند که خود از خبرنگاران باسابقه و حرفهای اطلاعرسانی در عرصه کتاب است،در این کتاب مسایلی را مطرح کرده است که میتواند راهگشای مسایل بسیاری باشد.
شاید ریاضیاش خوب بود و میخواست به رخم بکشد،اما نمیدانست برای من مرجح است که تعداد محدود کتابهای روابط عمومی را به خبرنگارهای بیشتری برسانم تا ماترکم را در یک نشریه به سه عضو محترم تقدیم کنم؛سردبیر،دبیر گروه و در نهایت خبرنگار (ص 21 و 31،خبرنگار کتاب) گفتگو،رسانه و کتاب چنانچه پیشتر نیز به آن اشاره شد،نخستین بخش کتاب به گفتوگو با سه تن از برجستهترین اساتید رسانه اختصاص دارد و در این میان گفتگو با دکتر کاظم معتمدنژاد در ابتدا آمده است.
این استاد روزنامهنگاری یکی از آن شخصیتهایی است که رشد اطلاعرسانی در عرصه کتاب در ایران را خوب و قابل دفاع (به تصویر صفحه مراجعه شود) ارزیابی میکند.
چنانچه پیداست، مخاطب این بخش همه کسانی هستند که به طور جدی با صنعت نشر درگیرند(و خبرنگاران کتاب نیز در این دسته قرار میگیرند)، اما خواندن این بخش به مخاطبان غیر حرفهایی نیز کمک میکند تا آگاهی بیشتری از فرایند این هنر-صنعت داشته باشند.
او با ذکر این نکته که کار خوب برخی از ناشران سبب شده تا این رابطه امروز کمتر مصداق داشته باشد وارزش متن چاپشده از کاغذ سفید بالاتر رود،و مینویسد:«رابطه ناشر و نویسنده بر همین مبنا تعریف شده است.
انتهای این فصل بیش از همه به خبرنگاران کتاب اختصاص دارد،چرا که مؤلف از اطلاع رسانی به عنوان یکی از فرایندهای مهم چرخه نشر یاد کرده است."