خلاصه ماشینی:
"و چنین علمی در معارف الهی،چه به صورت فلسفه ها بیان شده باشد یا عرفان ها،برآورندە نیاز انسان نیست،زیرا چنین علمی،«حکمت« (علم استوار و قطعی و بدون خدشه و اختلاف) نیست؛در صورتی که انسان،در حرکت تألهی و تکاملی خویش نیازمند به »حکمت« است.
7. و بر بشریت بود،که پس از نزول قرآن کریم (کتاب حکمت حقه)،حکمت را از کتاب خدا و کارشناسان این کتاب (پیامبر اکرم«ص« و اوصیاء او) طلب کند،و ـ چنان که پیامبر خود تأکید کرده بود ـ از آنان فرا گیرد،و حقایق گران بهای حکمت ربانی و وحی آسمانی را،از هر گونه التقاط و درهم آمیزی و تفسیر به رأی مصون دارد،و غیر حکمت را به جای »حکمت« نگذارد،و فلسفه های بشری را مرجع«علم»و«معرفت»نداند… 8 .
حذف اهل بیت«ع»،و به همراه آن،وارد کردن فلسفه ها و عرفان های بیگانه به حوزە اسلام،و ترویج نحله ها و افکار اختلاف آفرین،باعث گشت تا نه تنها »تأله قرآنی« خالص،در میان امت همه گیر نشود،بلکه در کنار تأله قرآنی،تأله های وارداتی دیگر پدید آید و در امت تفرقه افکند،و مسلمین را گروه گروه سازد،و هر گروهی را به دیدگاهی سرگرم دارد،و دشمنان را به هدف خود(تشکیل نیافتن امت واحد قرآنی و جهانگیر نشدن اسلام) برساند.
از این جهت،گاه نشر کتاب سنگین است و حتی مندمج…و نسق دادن به مطالب و منقولات، دارای وجهی خاص… لیکن هیچ گاه نباید عظمت محتوی و تصنیف (رده بندی مطالب) در این کتاب،مغفول بماند!در جلد اول،به بیان فرق (هشت فرق)،میان توحید قرآنی و توحید فلسفی و عرفانی توجه کنید!در جلد سوم،در تمهید »اصول خمسه« برای تبیین معاد قرآنی،دقت فرمایید!"