چکیده:
از حکومت صفویه در ارمنستان تا امضای قرارداد ترکمانچای نزدیک به سیصد سال طول کشید. در طول این سه سده، ایران اسلامی که خود به تشیع گرویده بود، آثاری از تمدن خود را در آن منطقه به جای گذارد. وجه مشترک همه سلسله هایی که در این دوره به حکومت رسیدند، قدرت معنوی آموزه های تئوریک و عملی مذهب تشیع بود که در بستر فرهنگ متعالی ایرانی به خوبی رشد کرده بود.
متاسفانه بسیاری از آن آثار در اثر ناملایمات طبیعی روزگار و عناد و بی مهری کمونیسم از بین رفته است؛ تاریخ نگاری درستی نیز صورت نگرفته است و اطلاعات دقیق و جامعی در دست نیست.
آنچه نویسندگان بیشتر بدان پرداخته اند، تعاملات اقتصادی دوران شاه عباس دوم با ارامنه جلفا و برخی تاثیرات ادبی بر زبان ارمنی است. نگارنده تلاش کرده است با تمام محدودیت ها، از خلال منابع پراکنده، تصویری از آثار تمدن مربوط به آن دوران، به ویژه آثار فرهنگی ـ سیاسی را ارایه نماید.
خلاصه ماشینی:
"براساس مدارک موجود در موزهها و اسناد ملی ارمنستان،در شهر ایروان حدود 7-8 مسجد و تعدادی بنای اسلامی و مذهبی توسط مسلمانان عمدتا شیعیمذهب احداث شده است که اکثر آنها به دلیل شرایط ناشی از تغییر و تحولات سیاسی و نظامهای دولتی،بعد از الحاق ارمنستان به روسیه،مورد بیتوجهی و یا تخریب کامل قرار گرفته،از بین رفتهاند(رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی،8002،ص 4).
در مدارک و اسناد متعدد برجامانده،رقمهای چندی در معافیت مالیاتی مایملک کلیساها یا منع تصاحب اموال مسیحیان توسط نومسلمانان،در دست است که منعکسکنندهء احترام نسبت به کشیشان و سایر افراد وابسته به کلیساست؛برای نمونه میتوان به یکی از آنها که توسط فتحعلیخان در سال 0711 قمری نگاشته شده است،اشاره کرد: حکم عالی شد آنکه عالیجاهان بیگلربیگیان عظام و حکام کرام و ظابطان و عمال و کلانتران و کدخدایان و مستحفظان طرق و شوارع والایات آذربایجان و عراق و سرحدات ممالک ایران به توجهات بلانهایات خاطر خطیر بندگان معبد اوچ کلیسای ایروان به جهت جمعآوری زکات و بردن سوغات به اطراف و جوانب میروند و از ولایات بعیده نیز مردم به جهت زیارت معبد مزبور به اوچ کلیسا میآیند،از سیاهکلاهان و عمله خدمهء اوچ کلیسا و کسانی که از ولایات روم و ایران و باقی ولایات بعیده به عنوان زیارت به معبد مزبور آیند و روند میکنند،مال تجارت و فروختی که همراه نداشته باشند،به علت مال سوغات که همراه دارند،در رفتن و آمدن به علت مطالبهء راهداری به هیچ جه من الوجوه مزاحم و معترض احوال آنها نشوند و مطالبهء راهداری از آنها نکنند و مراعات احوال ایشان را منظور داشته از فرموده،تخلف نورزند و از جوانب قدغن لازم دانسته در عهده شناسند (همان،ج 4،ص 463،سند شماره 84)."