چکیده:
رابطه میان امیران سلسله طاهری و خلفای عباسی، رابطه محکم و نزدیکی بوده است؛ بر همین اساس آنها را سنی مذهب می دانند؛ اما پیدایش سلسله، با این نگاه در تناقض است؛ زیرا موسس آن، طاهر ذوالیمینین، نخستین امیر یا حکمرانی است که به مخالفت با خلیفه ای که از او منشور گرفته بود، برخاست؛ البته بعد از این عصیان، همچنان حکومت در دست فرزندان وی باقی ماند و او موسس نخستین سلسله مستقل ایرانی شناخته شد.
ایجاز روایات مربوط به وی در منابع، شناخت ماهیت اقدام وی و انگیزه های او را در هاله ای از ابهام قرار داده است. تا کنون محققان بسیاری به مطالعه درباره طاهر و قیام وی پرداخته اند، اما کسی به تاثیر تشیع در قیام طاهر اشاره نکرده است. در این نوشتار سعی شده است با مطالعه و بررسی عقاید مذهبی طاهر و ارایه قرائن و شواهد کافی، شیعه مذهب بودن وی را بررسی نموده، در پی آن تاثیر این اعتقاد مذهبی را در عصیان طاهر علیه خلیفه، جستجو کنیم و آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"ک به:زیدان،4831،ص 581-681)و از طرفی،هم به سبب احساس ناامنی از غدر مأمون نسبت به وی(عوفی،0731،ص 56-66)و هم به علت قتل امین در معرض تحریک خشم مأمون از مرگ برادرش قرار داشت(ابن طیفور،همان،ص 71)؛علاوه بر این،به نظر میرسد طاهر به عنوان یکی از درباریان مأمون و یکی از افراد هوشمند عصر خود،از حیلهء مأمون و توطئهای که برای امام رضا علیه السلام و شیعیان ترتیب داده بود،اطلاع داشته است؛بنابراین شاید بتوان این رفتار وی را نوعی تقیه دانست که بر اساس آن میخواست بدگمانی مأمون را نسبت به خود و امام تحریک نکند و شاید گزارش این دیدار از سوی امام رضا علیه السلام به مأمون نیز در همین راستا بوده باشد؛البته هنوز یک مسئله راجع به اعتقاد طاهر به مذهب تشیع،روشن نشده و همچنان مبهم است و آن هجویاتی است که دعبل بن علی خزاعی،شاعر مشهور شیعی علیه طاهر بیان داشته است و تلقب وی به ذو الیمینین را به باد تمسخر گرفته است(دعبل بن علی،2691 م،صص 852 و 373).
اگرچه برخی محققان تلاش میکنند این اقدام طاهر را بهطور مسلم و قطعی تظاهر به شیعیگری و در واقع نوعی تشیع سیاسی و مشابه اقدام مأمون با امام رضا علیه السلام بدانند(اکبری،همان،ص 651)،اما به چند دلیل باید گفت این قضاوت، شتابزده و ناصحیح است:اول،موقعیت طاهر شبیه مأمون نبوده و قاعدتا نام قاسم بن علی را با عنوان خلیفه در خطبه ذکر کرده است نه با عنوان ولیعهد؛دوم،وقتی نام قاسم را با عنوان خلیفه ذکر کرده،خود را هنوز امیر میداند و هیچ سند یا اطلاعی دربارهء نیت طاهر در این باره در دست نداریم؛بنابراین هرگونه انتساب غیرمستند به او غیرعلمی و ناصحیح است؛سوم،آل بویه(به ویژه معز الدوله)که در شیعی(آن هم شیعهء امامیه)بودنشان تردیدی نیست(اشپولر،همان،ص 923)،بعد از غلبه بر بغداد،به نصیحت اطرافیان،از جایگزینی علویان به جای خلیفهء مخلوع عباسی امتناع کرده،خلافت پوشالی عباسی را حفظ کردند(ابن اثیر،همان،ج 8،ص 254)؛اما هیچکس با استناد به این قضیه،در صداقت اعتقاد آنها به تشیع تردید ندارد."