چکیده:
ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی یا ثعالبی (م. 427ق) از فقیهان و مفسران شافعی مذهب و مولف تفسیر «الکشف و البیان» است. ثعلبی در تفسیر اثری خود، روایات پرشماری در فضایل اهل بیت آورده است. در این مقاله، روایاتی که ثعلبی در فضایل اهل بیت و ذیل آیات نقل کرده است، مورد بررسی قرار گرفته، نگارنده آنها را به دو دسته تقسیم کرده است: روایاتی که فقط در شأن اهل بیت نقل شده و روایاتی که در شأن اهل بیت و دیگران نقل گشته است.
گفتنی است ثعلبی که از مفسران بنام شافعی مذهب است، به جایگاه والای اهل بیتدر قرآن نزد مسلمانان عنایت ویژه ای دارد و در ذکر پاره ای از روایات و آیات فضایل اهل بیت با مفسران امامی هم صداست.
خلاصه ماشینی:
"1 علامه مجلسی،احتمال شیعه بودن وی را بیان نمود و در پی او،شیخ آقابزرگ و علامه خوانساری،این احتمال را بیان کردهاند(مجلسی،3041 ق3891/ م،ج 1،ص /52شیخ آقابزرگ طهرانی،[بیتا]،ج 81،ص /76موسوی خوانساری،1141 ق1991/ م،ج 1،ص 652)؛اما سخن درستتر چنین به نظر میآید که ثعلبی به علت عدم تعصب معمول برخی از اهل سنت در برابر تشیع و اهلبیت علیهم السلام،احادیث آنان را-چه روایت تفسیری آن بزرگواران و چه روایات در مورد آنان-در تفسیر خویش نقل نموده است؛نه اینکه وی بر مذهب شیعه بوده است.
علاوه بر منابع فوق،در منابع مختلف دیگر از اهل سنت،روایات فراوانی نقل شده است که این آیه را بر علی علیه السلام یا همهء اهلبیت علیهم السلام تطبیق نمودهاند؛برای مثال سیوطی از ابن عباس نقل میکند که در تفسیر آیه«اتقواالله و کونوا مع الصادقین»گفت:مع علی بن ابی طالب.
با نقل دو روایت از حضرت علی علیه السلام،چنین مینویسد:«أفمن کان علی بینة من ربه[:رسول الله]ویتلو شاهد منه[علی خاصة]»(ثعلبی،همان،ج 5،ص 161- /261حسینی مرعشی،ج 3،ص 253-853)؛افزون بر آن،حاکم حسکانی روایات متعددی که بالغ بر شانزده روایت میشود،ذیل این آیه آورده است که همه گواهی میدهد: منظور از«شاهد»در آن،علی علیه السلام است؛از جمله از ابن عباس نقل میکند که در تفسیر«ویتلوه شاهد منه»گفت:«هو علی خاصة»:او فقط علی ابن ابی طالب است (حاکم حسکانی،همان،ج 1،صص 082 و 783)؛همچنین سیوطی،چندین روایت در همین زمینه از ابن ابیحاتم و ابن مردویه و ابونعیم و آلوسی از ابن ابیحاتم و ابن مردویه نقل میکنند(سیوطی،همان،ج 3،ص /423آلوسی،5041 ق5891/ م،ج 21،ص 72).
ثعلبی در تفسیر این آیه،به نقل از ضحاک چنین میگوید:«ایشان[صدیقون] هشتتن بودند که بر مردم آن روزگار در پذیرش اسلام پیشی جستهاند:ابو بکر، علی علیه السلام،زید،عثمان،طلحه،زبیر،سعد و حمزة بن عبد المطلب و نهمین نفر عمر بود که وقتی به راستی رسالت رسول خدا صلی الله علیه و اله پیبرد،خداوند وی را به ایشان افزود»1 (ثعلبی،همان،ج 9،ص 342)."