چکیده:
این نوشتار به موضوع نظام توزیع ثروت از نگاه قرآن پرداخته است.قرآن،اقتصاد را عامل قوام و دوام امور فردی و اجتماعی میداند. و اهداف توزیع ثروت را میتوان در امنیت سیاسی،اقتصادی و رسیدن به عدالت اجتماعی خلاصه خواهد کرد.از آیات قرآن استفاده میشود مشکلات اقتصادی بشر،ناشی از کمبود مواد اولیه یا بخل طبیعت نیست،بکله علت اساسی آن توزیع ناعادلانه و بهرهوری نادرست از امکانات موجود است.
خلاصه ماشینی:
"21 مکتب اقتصادی سوسیالیسیم نیز که به دنبال جلوگیری از تراکم ثروت در دست طبقهای خاص بود، تمام منابع و ابزار تولید را در اختیار جامعه و دولت قرار میداد و مالکیت خصوصی بر منابع طبیعی را مردود میشمرد و تنها درآمد افراد را براساس عنصر«کار»تعریف میکرد،یعنی هرکس با کاری که انجام میدهد،مزد کارش را میگیرد،ولی مالک مادهء خام موجود در طبیعت نمیشود.
چنین مثالی براساس نظام اقتصادی سوسیالیسم فرض ندارد، زیرا آنان همه را از آنجامعه و دولت میدانند و به بخش خصوصی بها نمیدهند،اما براساس اقتصاد کاپیتالیستی،کارگر تنها مزدش را دریافت میکند و هیچ سهمی از زمین احیا شده ندارد،زیرا زمین تنها از آن صاحب سرمایه است (اقتصادنا،ص 455-555)،ولی از منظر اسلام زمین احیاشده مال کارگر است که مباشرتا روی آن کار کرده است و صاحب سرمایه سهمی از آن ندارد.
از اینجا روشن میشود که اسلام در توزیع منابع طبیعی و انتقال آن به بخش خصوصی،عنصر«کار مباشری»را دخیل میداند؛چیزی که در اقتصاد غرب نادیده گرفته شده و در نتیجه آن را به نفسهای آخرش نزدیکتر کرده است،اما اسلام با این طرح،از انباشتهشدن ثروت،در دست طبقهای ویژه جلوگیری و زمینهء بهرهوری عمومی از منابع طبیعی را فراهم کرده قرآن با اشاره به این اصل میفرماید:للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن(نساء23/)؛«مردان به سبب آنچه به دست میآورند نصیبی دارند،و زنان نیز نصیبی».
خلاصه اینکه از نظر اسلام اگر انسان روی مواد اولیهای که قبلا در تملک کسی نبود،کار کند و آن را به دست آورد،مشخصا مالک آن میشود و دیگر عناصر شرکتکننده (صاحبان ابزار و سرمایه)سهمی در آن ندارند،ولی اگر ماده اولیه،قبلا در مالکیت دیگری باشد،با کار جدید دیگران از ملکیت صاحب اولی خارج نمیشود،بلکه تنها میتوانند در سود و محصول آن، تحت عقودی چون مساقات، مضاربه و مزارعه سهیم شوند."