خلاصه ماشینی:
از طرف ديگر؛مادام كه مسئله راجع به تكنيك(فنون علمى)و امور مربوط بآن باشد؛هر كشورى مىتواند از تجربيات و آزمايشهاى كشور ديگر بهرهمند گردد ولى دربارۀ ارزشها و اصول و آرمانها بايد بسيار دقت شود زيرا اخذ و اقتباس اين معانى؛ديده و دانسته-يا نديده و ندانسته؛ممكن است تمامى دستگاه فرهنك ملتى را ضايع و نابود سازد.
«رزق خويش از نعمت ديگر مجو#موج آب از چشمۀ خاور1 مجو و نيز مىگويد: «تا كجا در ته بال دگران مىباشى!#در هواى چمن آزاده پريدن آموز» و شايد صريحترين بيانى را كه در اين زمينه-اقبال-بزبان آورده هنگامى است كه بر جوانانى كه تحت نفوذ فرهنك بيگانه قرار گرفته(و فرنگى مآب شدهاند)خرده مىگيرد و بشدت آنها را مىكوبد كه مىگويد: وضع تحصيلى اين آقايان صورتى بخود گرفته كه مخالف فرهنگ ماست و از هر جهت با فرهنك ما مباينت دارد و بكلى با مأثورات و سنن و عادات ما ناسازگار است و در حكم دهنكجى و تعرض به تاريخ است اين معانى را طى منظومهاى اينطور تشريح كرده است: (1)چشمۀ خاور كنايه از خورشيد است.
اين اشعار بوضوح نشان مىدهد كه اقبال تا چه حد مخالف تحصيل و تعليم و تربيت مستعار است!باين شدت بر آن سيستم تعليم و تربيتى كه از بيگانگان گرفته مىشود حمله مىكند؛و با كمال علاقهمندى معتقد است كه بايد آن سيستم آموزش و پرورشى را بدست آورد كه محصول تاريخ و فرهنك خودمان باشد و از هر جهت با آمال و آرمانها و تراديسيونهاى خودمان سازگار و هماهنك باشد.
از مجموع اين مباحث باين نكته مىرسيم كه: تعليم و تربيت از هر جهت با فرهنك و آرمانهاى اجتماعى هر ملتى ارتباط ناگسستنى دارد و هر نوع كوشش و تلاشى كه براى جدائى اين دو معنى از يكديگر (1)مراجعه شود به كتاب تعليم و تربيت و اراده.