نویسنده: فیض، علیرضا؛
پاییز 1355 - شماره 25 و 26 ISC (32 صفحه - از 36 تا 67)

"P} ج:اما اجماع،فقه اسلامی در عصر صحابهی پیغمبر رفتهرفته شکل میگیرد{P1P}و باقتضای نیازی که اهل سنت پیش از شیعه به اصول پیدا کردند مبانی اصول و از جمله اجماع در کتب آنها برای خود جایی را اشغال میکند،شیعه که در اواخر قرن چهارم هجری و پس از آنکه از دسترسی به امام و حل و فصل مسائل فقهی خود محروم شد برای استنباط احکام شرعی،خود را به اصول نیازمند یافت و طبعا در راه تدوین اصول به آثار پیشینیان از اهل سنت توجه داشت و در اثر همین دنبالهروی،اجماع که در اصول اهل سنت از اهمیتی شایان برخوردار بود در اصول شیعه نیز برای خود جایی باز کرد و شاید از زمان شیخ طوسی است{P2P}که شیعه در مورد ادلۀ فقه از چهار دلیل یاد کرده. در میان این اضطراب و تشتت و نامشخص بودن مذهب نسبت به دلیل عقلی،اخباریین را میبینیم که از فرصت استفاده کرده و در این زمینه به تاخت و تاز و حمله پرداختهاند در حالیکه دانسته نیست آنها چگونه دلیل عقلی را خواستهاند از کار بیندازند ما که هنوز در میان خودمان نفهمیدهایم بوسیلۀ کدام عقل چه حکمی را میتوان ثابت کنیم،آنها چه میگویند و به چه میتازند ما هنوز در مرحلۀ اول و در آغاز کار هستیم و باید بطور روشن و صریح دانسته شود که دلیل عقلی چیست و حدود و شرائط استفاده از آن و حکمهایی که بوسیلۀ آن ثابت میشود چه هستند؟دربارۀ عقل مطالب بسیاری هست که به فرصتی دیگر موکول میشود در خاتمۀ بحث فقط کلماتی که در کتاب حدائق{P1P} و مستصفی{P2P}دربارۀ عقل آمده است بطور اختصار و بدون شرح و تفسیر ذکر میکنم: در حدائق چنین آمده:مقام سوم در دلیل عقل بعضی آنرا به برائت و استصحاب تفسیر کردهاند و برخی دیگر فقط به استصحاب،گروه سوم آنرا به لحن خظاب و فحوای خطاب و دلیل خطاب تفسیر کرده و گروه چهارم پس از برائت و استصحاب ملازمۀ میان دو حکم را نیز جزو دلیل عقلی شمردهاند تلازمی که مقدمه واجب را نیز شامل شود و همچنین ملازمۀ میان امر بشیء و نهی از ضد خاص آن و دلالت التزامی."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)