چکیده:
بهرهگیری از قرآن کریم در پاسخ به پرسشها و چالشهای علومانسانی و بهطور خاص فلسفه معرفتشناسی،افقهای جدیدی را به روی علومانسانی میگشاید.این مقاله تلاشی است برای کشف برخی از این پاسخها دربارهء یکی از مهمترین مباحث معرفتشناسی،یعنی امکان معرفت.مقالهء حاضر، ضمن نگاهی اجمالی به یکی از معانی معرفت در قرآن کریم و تطبیق آن بر معرفت حصولی گزارهای، دیدگاههای مختلف فلاسفه را در باب اصل واقعیت و امکان فهم آن بیان و سپس به دیدگاههای قرآنی میپردازد.نتیجهای که مطلوب این نوشتار است،تأکید قرآن کریم بر اصل واقعیت،امکان معرفت انسان به آن و نفی شکاکیت و نسبیتگرایی عام میباشد.
Resorting to the noble QurÞÁn in resolving and answering the challenges presented by the humanities، in particular philosophy and epistemology، opens up new vistas in these sciences. This article endeavours to discover some of the responses to one of the most important topics of epistemology، namely، the possibility of knowledge. During the course of treating one of the meanings of ‘knowledge’ in the QurÞÁn and its correspondence with acquired propositional knowledge، the paper applies itself to covering the diverse views of philosophers with regards to actuality and the possibility of its cognition، before moving on to the QurÞÁnic viewpoints. The study concludes by highlighting the emphasis that the QurÞÁn lays on the principle of actuality، the possibility of human knowledge of that actuality، and the negation of both scepticism and relativism in its general sense.
خلاصه ماشینی:
"دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم(سورهء انفال،آیهء 06)در این آیهء شریفه خداوند خطاب به مؤمنان
میرسد:آیا از دیدگاه قرآن کریم اساسا معرفت برای انسان تحقق و امکانپذیر است یا
ولی همهء آنها در این نکته اتفاق نظر دارند که انسان میتواند به معرفت حقیقی برخی از
براساس این دیدگاه برای انسان امکان معرفت ثابت مطابق با واقع و فارغ از شرایط
این واقعیت را در دسترس معرفت دانسته و از امکان شناخت انسان سخن گفته است.
این آیهء شریفه،افزون بر اصل واقعیت بر واقعیتهای زیر نیز دلالت دارد:وجود فرد
دربارهء امکان معرفت و نفی شکاکیت عام و نسبیتگرایی نیز آیات فراوانی در قرآن کریم
دلالت آیهء بر نفی شکاکیت عام و نیز نسبیتگرایی:مفهوم آیهء این است که اگر پیام
سویی نشانگر امکان معرفت انسان نسبت به خداوند و راه مستقیم است(نفی شکاکیت)و
در آیهء ذیل نیز از امکان آگاهی انسان به رابطه میان ستارگان با دستیابی به جهت مورد نظر در دریا و خشکی سخن به
کافی است که خداوند و نیز کسانی که علم کتاب و دانش قرآن نزد آنها است،میان من و
آیه اول به عدهای اشاره میکند که درپی شنیدن آیات الهی به علم و معرفت دین حق نایل آمدند و آیه دوم نیز در مورد
شواهد و نشانههای الهی در خصوص حقانیت دین است که امکان معرفت انسانها به این آیات را فراهم میکند.
این آیه دلالت دارد که عیسی ابن مریم به کتب آسمانی و حکمت علم یافته و آموزگار او خداوند بوده است.
در این آیه نیز علم یافتن انسان توسط خداوند به واسطه قلم و کتابت مطرحشده است."