چکیده:
تقریبا همهء حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگیهای موجودات مادی بوده و عالم تجرد و موجودات مجرد کاملا منزه و برتر از آنها هستند،اتفاق نظر دارند.اما میتوان با کمک مبانی حکمت متعالیه و دقت نظر در مفاهیم«مجرد»،«مادی»،«حرکت»،و«زمان»ثابت کرد که تنها مراتب عالی تجرد فارغ از حرکت و زماناند و در مراتب نازل«تجرد»،نه تنها دلیل قاطعی بر استحالهء«حرکت»و «زمان»نیست،بلکه چه بسا با الهام از پارهای از آموزههای نقلی،بتوان ادلهای هم بر امکان و وقوع «حرکت»اقامه کرد.
خلاصه ماشینی:
"تقریبا همهء حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگیهای موجودات مادی بوده و عالم تجرد و
داد که تغیر تدریجی غیر از حرکت قطعیه نیست؛نمیتوان وجود زمان را پذیرفت،ولی
ابن سینا در طبیعیات شفا،پس از تعریف حرکت،میگوید:حرکت لفظی است برای دو
باقیمانده،اما در خارج ذهن،حرکتی برای این متحرک سابق باقی نمانده است و این متحرک سابق و ساکن فعلی،دیگر متصف به حرکت نیست.
اما زمان هم به این صورت در خارج موجود نیست.
تصریح میکند که حرکت قطعیه در خارج موجود نیست و از سوی دیگر میپذیرد که
ضروری است و حرکت در غیر جسم یافت نمیشود،ثابت میشود که هر جسمی
حرکت در عالم ماده میشود،به اعتبار پذیرش وجود زمان است.
است:آیا مجرد بودن به این معناست که موجود مجرد،هیچیک از ویژگیهای امور
این صورت تقسیم حاصر نیست و اقسام دیگری متصور خواهند بود که میتوان آنها را به
بدون داوری رها کرده است که میتواند به این معنا باشد که وجود حرکت توسطیه را هم منکر نیست.
نیست و از دو برهانی که ملا صدرا-مطابق مسلک طبیعیون و الهیون-برای اثبات وجود زمان از فلاسفه نقل
یاد شده عمومیت زمان را ویژه براساس مبانی حکمت متعالیه نتیجه نمیدهد،بههرحال،در این مقاله، Zاصراری بر عمومیت نداشتن حرکت و زمان نداریم و صرفا تلازم مفهومی میان جسم و حرکت و زمان را
بههرحال،ادعای ما این است که اگر کسی تعاریف یاد شده از حرکت و زمان و تجرد را که در واقع
امکان حرکت در مراتبی از تجرد را نمیپذیرد،به لوازم تعاریف خود توجه نکرده است."