چکیده:
اگرچه روش نشانهشناسی تا حدودی در کشور ما شناخته شده است، با این حال درباره
نشانهشناسی موسیقی، بهویژه موسیقی مردمپسند (پاپ)، هنوز تلاشی صورت نگرفته است. از
اینرو، بهرغم اهمیت موسیقی مردمپسند در جوامع معاصر، این موسیقی از جهات مختلف ـ
جامعهشناسی، موسیقیشناختی و نشانهشناختی ـ مغفول واقع شده است. مقاله حاضر در پی بیان
اصول کلی روش نشانهشناسی موسیقی مردمپسند (پاپ) است. این روش گرچه با اصطلاحات
فنی همراه است، برای محققانی که به مطالعه فرهنگ مردمپسند در جوامع معاصر، بهطورکلی
و جامعه ایران بهصورت خاص علاقمند هستند، به کار میآید.
خلاصه ماشینی:
"برای این غفلت میتوان به این نکات اشاره کرد: 1ـ موسیقی به خودی خود امری انتزاعیتر از دیگر هنرهاست و همین امر بررسی آن را با روشهای نهچندان ساده فهمی چون نشانهشناسی دشوارتر میسازد؛ 2ـ درک و شناخت موسیقی بیش از دیگر هنرها نیازمند آشنایی با مبانی موسیقی است، امری که تحصیل آن علاقه و توان تحمل مرارتهای بسیار میخواهد؛ 3ـ اساسا تحقیقات موسیقی در کشور ما ضعیف و تعداد کتابهایی که در اینباره نگاشته شده و یا حتی ترجمه شدهاند، بسیار اندک است (البته نباید از یاد برد که خواننده حرفهای نیز برای تحقیقات موسیقیشناسی زیاد نیست)؛ 4ـ عدم شکلگیری انجمنهای حرفهای موسیقی و نشر نشریات تخصصی نیز از جمله دلایل این عدم رشد هستند.
زیرا همانگونه که نشانهشناسان معتقدند اغلب رابطهای مستقیم بین دال و مدلول وجود ندارد بلکه، رابطه اصلی به شکل زیر است: شکل 2: رابطه زمینه اجتماعی، فرهنگی و هنجاری دلالتدلالت ضمنی بر خطر<----- صدای واقعی خارج از موسیقی (غرش طوفان و غیره)<----- صدای موسیقایی (طبل و سنج) از اینرو، باید گفت که کاراکتر صداهای موسیقایی به زمینه (بافت) و سنت فرهنگ مرتبط هستند و در پرتو آن زمینه میتوان معنا یا کاراکتر صداها را فهمید.
آیا مشابهتی بین جنبههای فراموسیقایی این آثار وجود دارد؟ برای نمونه، آیا هر یک از قطعات عناوین مشابه دارند؟ آیا با انواع مشابه روایت (کلام) یا الگوی رقص همراه هستند؟ آیا اشعار یا ترانههای مشابه دارند؟ آیا گروههای مشابهی از مخاطبان را جذب میکنند؟ آیا شباهتهایی از نظر محل اجرا، یا آکوستیک وجود دارد یا نه؟ آیا آنها در بافتهای اجتماعی، فرهنگی مشابه استفاده میشوند؟ البته، باید مراقب بود که شباهتهای ساختاری ما را فریب ندهد."