خلاصه ماشینی:
"در برخی از کلمات،هدایت به عام و خاص تقسیم شده است،که به نظر میرسد همان هدایت تکوینی و تشریعی مراد است و از دریچه دیگری به آن نگاه شده است؛چه اینکه همان گونه که آورده شد،هدایت خداوند نسبت به تمامی موجودات و قرار دادن آنها در مسیر کمال وجودی خویش،امری است که اختصاص به برخی از موجودات ندارد و همگان در آن شریکند.
و نیز میفرماید:همچنین روشن میشود که این هدایت،غیر از هدایت به معنای اولیه و نشان دادن راه است،که عام بوده و شامل مومن و کافر میشود؛همان گونه که در کلام خدا است: انا هدیناه السبیل إما شاکرا و اما کفورا (دهر،3/67)؛ و اما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمی علی الهدی (فصلت،71/14)آنچه در این دو آیه و نظایر آن به نام هدایت مطرح است،شامل موجودات غیر عاقل و بیشعور نمیشود.
و شاید علامه طباطبایی،به این معنی نظر داشته باشد، آنجا که پس از تقسیم هدایت به دو نوع تکوینی و تشریعی و بیان هدایت تشریعی، میفرماید: و من هذه الهدایة،ما هی إرائة الطریق،کما فی قوله تعالی انا هدیناه السبیل إما شاکرا و اما کفورا (دهر،3/67).
پس هدایت گرچه خود نعمت است ولی برای فراز از لزوم تکرار باید هدایتی را در اینجا مطلوب دانست که انسان را به نعمتدادهشدگان برساند؛چه اینکه در غیر این صورت مفاد آیه چنین میشود:إهدنا الصراط المستقیم صراط الذین أنعمت علیهم نعمة الهدایة،أی الصراط المهتدین و این خلاف بلاغت است،و لذا براساس بلاغت باید گفت،آیه درصدد معنای دیگری است و آن اینکه:إهدنا الصراط المستقیم و هدایة إلی المطلوب الأعلی،صراط الذین أنعمت و أتممت نعمة الهدایة فی حقهم."