چکیده:
نگارنده در این مکتوب با درونکاوی هفده سفرنامه از ایرانیانی که در فاصله سالهای
1203 تا 1321 ه . ق. فرنگستان را دیده بودند به طرح این نکته پرداخته است که
ایرانیان در فهم و شناخت ریشههای ترقی اروپا و امریکا به جای توجه به دلایل نظری و
فلسفی، به تأکید بر سببهای تکنیکی و مکانیکی بسنده کرده و به همین دلیل نتوانستهاند
بنمایههای پیشرفت «دیگری» و پسماندگی «خودی» را درک کنند. نگاه ابزارگونه به
هویت دنیای فرنگستان از همان آغاز به دلایل گوناگون از بیان تاریخ تحولات فلسفی
مغربیان غفلت کرد و از درک این مسئله بازماند که در آن سوی تحولات تکنیکی،
پدیدآمدن دستگاه جدیدی از مقولات فلسفی و معرفتشناسانه غنوده است. چنین تصویر
مکانیکی و تکنیکی از اسباب ترقی، شیفتگی و حیرتی را پدید آورد که بعدها بسیاری از
روشناندیشان عصر مشروطیت نیز فریب آن را خوردند.
خلاصه ماشینی:
"هم فرخ خان امینالدوله و هم کاتب وفادارش حسینبن عبدالله سرابی، غرب را با دیده حیرت نگریستند و برگشتند، هیچ حرفی هم زیاده از آنکه باید بگویند نگفتند و زبان به تنقید حال خود نگشودند و برای تحول راهحلی پیشپا ننهادند ولی تا توانستند و دیدند از حیرتهای خویش مکتوبات به ارمغان آوردند: تفصیل تفرج مشق سربازان ملبوس و آراسته به اسلحه، عمارات و بناهای عالیه که خیال به آنجا راه نمیبرد، وجود همه قسم مخلوقات عجیبه و غریبه در باغات مخصوص، کثرت چراغهای گازی و وفور روشنایی و شب به مانند روز، از مارسیل تا پاریس هرچه دیده شد حیرتافزا و اعجابآور بوده، راههای مسطح بدون کمترین پستی و بلندی، کالسکههای بخار همچون تیر شهاب ساری و علیالاتصال در آمدوشد جاری، همه شغلها و صنعتهای آنها حیرانکننده، تلغرافیا که نمونهای از طیالارض است، کرور کرور فانوس دارند و اهتمام در آبادی ملک میکنند، شهرها و ابنیههای ارمنمود، کالسکه بخار که مستقبل و حال را به هیچ نحو زمانی نمانده، همه در ماضی مصرف میشد، کشتی بزرگ نمونه کشتی نوح، عمارات و باغات و کارخانجات که تا چشم نبیند عقل از فهم قاصر خواهد بود، کوهها را سوراخ کرده و کالسکههای بخار مثل سیر آفتاب و ماه در آن جاری و رواناند، با بالون عروج آسمان را که ممتنع شمرده میشد به رأیالعین میبیند (همان، 162ـ163، 174، 183ـ190، 262، 338ـ339، 350، 354ـ355)."