چکیده:
پرداخت یارانه با هدف رونق بخشیدن به تولید محصولات فرهنگی و هنری در بخش
خصوصی یکی از ابزارهای اصلی دخالت دولت در بخش فرهنگ و هنر کشور است. این
مقاله پس از بیان ادله نظری موءید این نوع دخالت، با تحلیل فرایند تصمیمگیری و اجرای
سیاست تخصیص یارانه به این تولیدات، پیآمدهای اقتصادی و غیراقتصادی منفی آن را
تبیین میکند و در نهایت، چندگزینه سیاسی دیگر برای تحقق هدف افزایش تولیدات
فرهنگی و هنری در بخش خصوصی را پیشنهاد مینماید.
خلاصه ماشینی:
"در تحلیلی کلی،به نظر میرسد پس از برنامه عمرانی چهارم (1352) عوامل اصلی زیر باعث افزایش توجه دولت به اتخاذ سیاستهای مشوق تولید کالاها و خدمات فرهنگی ـ هنری در بخش خصوصی شده باشد: 1ـ افزایش روزافزون قیمت نفت در بازارهای جهانی، که در 1353 با افزایش تقریبا چهار برابر به اوج خود رسید و در نتیجه، افزایش امکانات مالی دولت برای حمایت از بخشهای نوپایی چون بخش فرهنگ و هنر، 2ـ رشد جمعیت شهری در کشور ناشی از تمرکز مخارج عمرانی و جاری دولت در مناطق شهری، و در نتیجه، افزایش تقاضا برای محصولات فرهنگی ـ هنری بهمنظور پرکردن اوقات فراغت خانوارها بهویژه خانوارهای طبقه متوسط شهری، 3ـ رشد نسبت جمعیت باسواد در کشور و در نتیجه، فراهم آوردن امکان مصرف محصولات فرهنگی خاصی مانند کتاب و مطبوعات، 4ـ پیدایی و اشاعه دیدگاهها یا نظریههای مربوط به اهمیت توسعه فرهنگی در رشد و توسعه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه در ادبیات توسعه و انعکاس آن در رفتار دولتها بهویژه نهادهای بینالمللی ذیربط.
ممکن است در اینجا این پرسش مطرح شود که آیا هزینه کردن درآمدهای مالیاتی (و در مورد کشورهایی چون ایران که عمده درآمد دولت از فروش مواد خام تأمین میشود، هزینه کردن درآمد صادرات مواد خام) برای حمایت از تولید خصوصی در بخش فرهنگ و هنر دارای عقلانیت اقتصادی است؟ به عبارت دیگر، چرا دولتها بخشی از درآمد خانوارها را در قالب مالیات میستانند تا برای حمایت از تولید یا مصرف محصولات فرهنگی ـ هنری خرج نمایند؟ دلایل پرداخت یارانههای فرهنگی و هنری، اساسا دلایل مبتنی بر تبیین نقایص عملکرد سازوکار عرضه و تقاضای محصولات فرهنگی و هنری در بازار آزاد (یا بدون دخالت دولت) است که در ادبیات اقتصادی از آن با عنوان دلایل «شکست بازار» (Market failure) نام برده میشود."