چکیده:
در چهاردهیمن شمارهء مجلهء وزین«بینات»(تابستان 76)مقالهای به خامهء قرآنپژوه معاصر،جناب بهاء الدین خرمشاهی با عنوان«آیا مراد از ذوالقرنین کوروش است؟»منتشر شده است.مؤلف محترم فرضیهء ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی را«نظریهای معقول و محتمل الصدق»تلقی فرموده و به اجمال قرینههای مؤید این نظریه را رقم زده است. از آن جا که فرضیهء یاد شده از سستترین انگارههای گفته شده،است و پذیرش و دفاع از آن،از سوی محققی چون جناب خرمشاهی بسیار دور مینمود،لازم است برای کشف حقیقت و زدودن غبار از واقعیت،مطالبی چند با خوانندگان فرهیختهء آن مجلهء پژوهشی در میان گذاشته شود.
خلاصه ماشینی:
"ابو الکلام بر این باور است که ظاهر آیاتی که درباره شخصیت ذوالقرنین گفتوگو میکنند،چنین مینماید که به اشارهء یهود،یک نفر از قریش دربارهء برخی مطالب از پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم پرسش کرد؛یکی از آن موارد،سؤال از هویت ذوالقرنین بود.
در نهایت،ابو الکلام تندیس«دشت مرغاب»را سند اقوی و حجت قطعی انگاشته و میگوید:چون تورات،کوروش را ذوالقرنین و«عقاب شرق»نامیده،پس باید مجسمهء دشت مرغاب نیز تندیس کوروش باشد،چه این که هم شاخ دارد و هم بسان عقابان دو بال!آن گاه به تشریح پیکارها و اقدامهای کوروش در تاریخ پرداخته و کوشیده است ویژگیهایی که قرآن برای ذوالقرنین برشمرده،بر پادشاه هخامنشی تطبیق دهد.
براساس خواب دانیال علیه السلام،قوچ مذکور،به سه طرف(مغرب،شمال و جنوب) حمله میکند و کسی یارای مقاومت آن را ندارد،اما تاریخ میگوید که کوروش در شمال کشور از پای درآمده و برای همیشه طومار زندگیش درهم پیچیده است!"