چکیده:
گاهی تکثرگرایی درحوزه دین مطرح می شود و از آن به پلورالیسم دینی یاد میگردد. خاستگاه این تفکر، غرب مسیحی است که اخیرا ترجمه و به جهان اسلام نیز صادر شده است. پذیرش این تفکر از دیدگاه عقل و در مقام نظر منتهی به اجتماع نقیضین (اجتماع هست ونیست) و در مقام عمل نیز در اکثر موارد منتهی به جمع بین باید و نباید می شود. بله در برخی موارد و در فروعات و چگونگی زندگی می توان در مقام عمل کوتاه آمد و زندگی مسالمت آمیز داشت. ولی از منظر قرآن نظیر این تفکر امکان پذیر نیست. چون موردی که از سوی پلورالیست ها مطرح می شود، به هیچ وجه بر مدعای آنها دلالت ندارد. و از سوی دیگر ده ها آیه بر بطلان این اندیشه دلالت دارد. آیات مورد استفاده تکثر گراها عبارت است از : 62 و256 بقره ، 69 مائده، 17 و 18 زمر، و برخی آیاتی که بر بطلان پلورالیسم دلالت دارد عبارتند از: 19 ،20، 61 و85 آل عمران، 120 بقره، 29،31،33، توبه، 72 و 75 مائده
Sometimes pluralism has been viewed to be religious. This theory is known an originally western one that has transferred to Muslim communities in the form of translation. As has been made clear in the paper, agreeing with theory would lead to mental and practical contradictions both; in the form of the sameness of being and not being in the former and ought to and ought not to in the latter. Practically viewed, however, in some cases it causes a kind of peaceful life.
In the view of Qoran, the theory cannot be agreeable. The
reason lies in the fact that the cases rlied on by pluralists do not signify their claims. Some verses facing pluralism include: 3:85, 20, 61; 2:19 and 9:33. finally, it should be stated that the verses used by pluralist such as 2:17 and 18; 5:69 and 39:18 do not support the idea in a straight way.
خلاصه ماشینی:
3 – 2 – کاربردهای واژه پلورالیسمدر حوزه معرفت دینی: واژه پلورالیسم کاربردهای گوناگونیدارد ومی توان از چهار مورد آن که بیشتر مورد استعمال است، به شرح زیر یا د کرد: 1 -3 – 2 – اعتقاد به حقانیت یک باور( باور خود معتقد) و بطلان سایر باورها، در مقام نظر، و مدارا و اتخاذ رفتار تساهل آمیز و داشتن همزیستی مسالمت آمیز در مقام عمل و رفتارهای اجتماعی، مثلا اعتقاد بر این باور که تنها پیروان اهل بیت علیهم السلام مؤمن و مسلمانند و بقیه غیر مؤمن و کافرند؛ زیرا کسی که ملتزم به اوامر و نواهی پیامبر(ص) نباشد، در واقع پیامبر(ص) را به عنوان رسول خدا(ص) باور ندارد و چنین شخصی حقیقتا خدا را نشناخته است و مفهوم کافر نیز غیر از این نیست.
بر خلاف دیدگاه دوم که معتقد بود حقیقت واحدی و دین حقی عندالله وجود دارد و خدا می داند که تنها آن دین حق است ولی ما انسان ها راهی برای فهم آن در دسترس نداریم ، اما این نظر می گوید: اصولا حقایق متعدد و متکثرند، هر کس هر چه فهمید، همان حق و صواب است، به عبارت دیگر حق مطلق وجود ندارد بلکه حقایق نسبی هستند، نسبت به من اعتقاد به توحید حق است و نسبت به یک مسیحی اعتقاد به تثلیث و نسبت به یک زرتشتی اعتقاد به ثنویت و نسبت به یک وثنی اعتقاد به خدایان گوناگون (مثلا ارباب انواع) ، این برداشت از مفهوم پلورالیسم در واقع همان نسبی گرایی و سوفیسم(sufism ) است که سابقه طولانی در تاریخ اندیشه بشری دارد و این تفکر به فیلسوف نسبی گرای یونانی(پروتاگوراس) منتهی می شود این تفکر امروزه در بینش پست مدرنیسم به محور نسبی گرایی معرفتی (relativism) رسیده که در واقع تفکر پلورالیسم را در همه حوزه ها تنها تفکر صواب می پندارد.