چکیده:
در چند دهه اخیر شکلگیری جنبش اخلاق کسب و کار و نهضت علمی اخلاق حرفهای دیدگاههای دوگانهگرای اخلاق فردی و اجتماعی را به چاپ کشیده است.بسیاری از متفکران اقتصادی به این نکته پی بردهاند که بر خلاف تفکرات سنتی در اقتصاد،فشار قانون و همچنین دست نامرئی بازار نمیتواند از آسیبهای اخلاقی تجارت جلوگیری کند.در مقابل گسترش اخلاق کسب و کار میتواند با پر کردن خلاءهای قانونی به کارکرد بهتر تجارت کمک نماید:بر اساس فرضیه مطرح شده در این مقاله،که با روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته،اسلام با گذر از رویکرد کارکردگرایانه صرف به تجارت،اخلاق تجارت را راهکاری برای گسترش فضایل اخلاقی در بازار و جامعه اسلامی قلمداد میکند.توجه به این رویکرد،میتواند از طرفی منعکس کننده ضرورت مهندسی فرهنگی بازار باشد؛و از طرف دیگر جهتگیریهای سیاستی به منظور نهادینه کردن اخلاق اسلامی تجارت را دگرگون نماید.
In the past few decades، formation of a public and seientific movement towards business ethics has challenged dualistic views about personal and social ethics. Many economic thinkers have realized that contrary to traditional approches، legal pressure and the market’s invisible hand cannot prevent the moral hazards of business. Development of business ethics، instead، can enhance the performance of business by filling legal gaps. Islam goes beyond the purely instrumental approach to business by considering business ethics to be a strategy for development of moral virtues in the market as well as in the Islamic society as a whole. Apart from revealing the need for cultural engineering of the market،this approach can transform prevailing policies with the aim of institutionalizing Islamic business ethics.
خلاصه ماشینی:
"در مقابل گسترش اخلاق کسب و کار میتواند با پر کردن خلاءهای قانونی به کارکرد بهتر تجارت کمک نماید:بر اساس فرضیه مطرح شده در این مقاله،که با روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته،اسلام با گذر از رویکرد کارکردگرایانه صرف به تجارت،اخلاق تجارت را راهکاری برای گسترش فضایل اخلاقی در بازار و جامعه اسلامی قلمداد میکند.
6 بر اساس تعبیر فوق،اساسیترین سوال در اخلاق تجارت آن است که آیا اساسا اخلاق و تجارت رابطهای دارند؟در این زمینه سوالهای فرعی دیگری نیز مطرح میشود:آیا میتوان در سطح خرد قواعدی برای مبادله منصفانه و مسئولانه میان افراد طرح کرد و به عدالت مبادلهای دست یافت؟آیا میتوان در بعد کلان سخن از قواعد فرهنگی و نهادی بازرگانی برایجهان تجاری زد؟آیا بنگاهها و موسسات تجاری مسئولیتی اخلاقی در مورد کارکنان خود،مجاورین کارخانه و همچنین محیط زیست دارند؟آیا میتوان برای بنگاهها مسئولیت اجتماعی در نظر گرفت؟ایا نظانم بازار آزادساز و کاری منصفانه و مناسبترین شیوه در توزیع کالاها و خدمات در سراسر جامعه است؟آیا در نظام بازار آزاد،به افراد درمانده و مستاصل توجهی میشود؟ دولت چه نقشی در کاستن از آسیبهای اخلاق جارت دارد؟7 در این مقاله پس از مروری بر پیشینهء تحقیق،به بررسی دیدگاههای مطرح شده دربارهء رابطهء اخلاق و تجارت،امکانپذیری اتخاذ رویکردی دینی-اسلامی به اخلاق تجارت و کاربرد این رویکرد در سیاستگذاری اخلاق حرفهای کسب و کار میپردازیم."