چکیده:
قرآن کریم معجزهء همیشه جاویدی است که تمامی انسانها را جهت هدایت و دستیابی به طریق صحیح زندگی دعوت کرده است.این کتاب آسمانی به بررسی باورها و شبهههای باطل یهودیان و علل ابطال آن پرداخته است. این مقاله درصدد مشخص کردن شبهات شاخص یهودیان است که توسط آنان در صدر اسلام مطرح شده و قرآن کریم با بیان «و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون»، گفتار آنان را تکذیب کرده و در هرمورد انگیزههای پنهان آنان را آشکار کرده است و بجاست که روشهای گوناگون قرآن کریم در مواجهه با شبهههایی که یهودیان ابراز داشتهاند،مورد مداقه قرار گرفته و جهت پاسخگویی به شبهههای واردشده بر قرآن کریم در جهان امروز استفاده گردد.
خلاصه ماشینی:
"عبارت «و قالوا کونوا هودا»، حکایت از ظن و خیال اهل کتاب دارد و اینکه هریک از یهودیان و مسیحیان هدایت را منحصر به تبعیت از آیین خود میدانستند و هریک دیگری را تکفیر میکرد؛آنگاه خداوند پاسخ لازم را به رسولش بیان میکند: «قل بل ملة إبراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین»، ملت به معنای دین است؛ «حنیف:یعنی مستقیم،متمایل از باطل به سوی حق و به همین جهت، شریعت ابراهیم«حنفیه»یعنی متمایل از یهودیت و نصرانیت نامیده شده است و در حدیث است که محبوبترین شریعتها در نزد خدا،«حنفیه» است که بر اساس سهولت پایهگذاری شده است و آن شریعت اسلام است که در آن مشقتی نیست»(طبرسی،بیتا،ج 1،ص 204).
استفهام انکاری در سیاق آیه،اشاره به پندار باطل آنان دارد؛گویی خداوند به آنان میفرماید:گفتار شما تنها دو حالت دارد:یا از خداوند عهد و پیمانی گرفتهاید و یا بدون علم و اطلاع سخن میگویید و تا زمانی که روشن است چنین تعهدتی در کار نیست،پس شما ای گروه یهود به دروغ شبهه میکنید؛فخر رازی میگوید: «کلام خدا اتخذتم استفهام حقیقی نیست بلکه انکاری است؛زیرا جایز نیست خداوند ابطال گفتهء آنان و پرسش از آنان را دلیل و حجت رسول خود قرار دهد بلکه منظور آگاهی دادن و هشدار از طریق استدلال بر این مطلب است که تنها راه شناخت این فرض،شنیدن است؛پس مادامی که دلیل شنیدنی وجود نداشته باشد،باید با این فرض،نظر قطعی داده نشود» (فخر رازی،0241،ج 3،ص 765)."