چکیده:
در فرایند ترجمه قرآن کریم ترجمه واژگان کلیدی قرآنی از اهمیت بالایی برخوردار است؛زیرا این واژگان نظام معنایی و جهانبینی قرآن کریم را شکل میدهد.میزان توفیق مترجم در این مرحله،هم به فهم دقیق و انتخاب درست او در برابریابی واژگان و حفظ یکدستی و نظاممندی در کار ترجمه بازمیگردد و هم به اینکه زبان ترجمه و برابرهایی را که انتخاب کرده تا چه اندازه توانسته است نقش و روابطی را که میان مفاهیم کلیدی قرآنی هست،بازتاباند.روش حوزههای معنایی که در اینجا معرفی شده و در مورد حوزه معنایی نامهای گناه در ترجمههای فارسی مورد آزمون قرار گرفته است،میتواند زمینهء دست یافتن به ترجمههای دقیق و نظاممند را فراهم کند و نیز میتواند در نقد روشمند ترجمههای موجود کارآمد باشد. مقاله حاضر همچنین به دنبال آن است تا نشان دهد مطالعه تطبیقی حوزههای معنایی مفاهیم دینی در ترجمههای فارسی قرآن کریم میتواند یکی از روشهای مؤثر به منظور دستیابی به شاخصها و سیر تطور اندیشهء دینی ایرانیان در مواجهه با قرآن کریم باشد.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا تنها حوزهء معنایی نامهای گناه انتخاب شده؛نخست،بررسی معناشناختی هرکدام از این نامها در قرآن کریم و سپس،مطالعهء تطبیقی برابریهای آنها در ترجمههای فارسی مطالعه شده است.
» (بقره:682) «ادعوهم لآباهم هو أقسط عند الله فإن لم تعلموا آباءهم فإخوانکم فی الدین و موالیکم و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به و لکن ما تعمدت قلوبکم و کان الله غفورا رحیما» (احزاب:5) تحلیل دقیقتر این آیات نشان میدهد که بجز آیه 211 نساء،در بقیه موارد اساسا واژهء خطیئه به عنوان نام پارهای از گناهان به کار نرفته بلکه با ساختهای دیگری از مادهء«خطأ»مواجهیم که بر معنای لفظی و غیر اصطلاحی[خطا]دلالت میکنند؛در آیات 29 نساء و 13 اسراء ساختهای اسمی«خطأ»و«خطء»و در آیات 682 بقره و 5 احزاب ساخت فعلی«أخطأ»،به طور مشخص بر معنای خطا کردن(خطای ناخواسته) دلالت میکند.
در ترجمهء رسمی آیات 912 بقره و 21 مطففین(طبری، 6531،ج 1،ص 831 و ج 7،ص 7991)در کنار برابرنهاد اصلی«بزه»از واژه«گناه» استفاده شده است که این مسئله جز دلیلی نسخهشناختی،میتواند نشان از تردید در ترجمه باشد؛05تردیدی که بیشک ریشه در تأثیر مفاهیم همنشین با«إثم»در متن یا همان بافت سخن دارد.
مترجم قرآن کریم نیز عضوی از این جامعه زبانی است که حتی اگر نسبت به این موضوع آگاهی و اشراف داشته باشد،باز هم نمیتوان از او انتظار داشت که خلاف رویه و معیار زبانی مخاطبانش عمل کند و برای هریک از مفاهیم متمایز قرآنی واژه و مفهومی متمایز برسازد و ناگزیر با توضیح و تفصیل دلیل انتخابها و برابرگذاریهایش را بیان کند."