چکیده:
بدون شک اولین قدم در برنامه مبارزه با فقر،شناسایی هرچه دقیقتر افراد فقیر است.برای انجام این مهم نیز تعریف،تبیین و کاربرد شاخصی برای اندازهگیری فقر که بتواند وجوه مختلف فقر را نمایان سازد ضروری به نظر میرسد.در مطالعه حاضر با استفاده از شاخصهای گروه FGT به براورد شدت فقر در خانوارهای روستایی با توجه به شغل سرپرست خانوار و منطقه جغرافیایی محل سکونت پرداخته شده است.نتایج این مطالعه نشان میدهد که گذشته از خانوارهای دارای سرپرست بیکار و از کارافتاده که در نامطلوبترین وضعیت رفاهی به سر میبرند،شدت فقر در خانوارهایی هم که سرپرست آنها به کشاورزی اشتغال دارد بیش از سایر خانوارهای جامعه روستایی است؛ضمن آنکه ساکنان منطقه شرقی کشور بیش از سایر مناطق از مشکل فقر رنج میبرند.
خلاصه ماشینی:
"امر باعث شده است که سن برای خصوصیات یک شاخص فقر خوب دو اصل موضوعه4زیر را ارائه
در این شاخص،فقر به عنوان تابعی از نسبت شکاف فقر تلقی میشود که به توان a رسیده است.
نسبت شکاف درآمد که با تعداد کل خانوارهای جامعه بهنجار شده است همچنین اگر 2 a باشد
مورد شاخص فوق این است که آنها تنها یک شاخص برای رتبهبندی گروههای مختلف ارائه میدهند
گروههای مختلفی تقسیم کنیم و براساس یک شاخص به براورد مقدار فقر برای این گروهها بپردازیم،
در این صورت اگر شاخص فقر مورد مطالعه دارای خصوصیت گفته شده نباشد،ممکن
اما در استفاده از درآمد به عنوان جایگزینی برای رفاه خانوار نارساییهایی از این دست وجود دارد:
در این گروه نیز تقسیمبندی دیگری از لحاظ تولیدی یا خدماتی بودن فعالیت صورت گرفته است.
جای داشت،به نحوی که در این گروه 07 درصد خانوارها زیر خط فقر قرار گرفته بودند.
بیشتری بوده است؛یعنی حدود 85 درصد خانوارهای روستایی این منطقه زیر خط فقر قرار داشتهاند.
نکته جالب توجه در مورد شاغلان بخش تولیدی این است که علاوه بر نواحی شرقی کشور
که در آن حدود 26 درصد شاغلان این بخش زیر خط فقر قرار دارند،نواحی غربی نیز دارای درصد
گروه شاخص شکاف فقر برابر 4 درصد و در مورد شاغلان بخش عمومی 7 درصد بوده است.
کارافتادگان و بیکاران(72 درصد)بوده و نشان داده است علاوه بر آنکه اعضای این گروه بهطور
بخش روستایی کشور را از نظر میزان فقر با توجه به شغل سرپرست خانوار به ترتیب از حادترین"