چکیده:
انگشت ششم را نه می توان برید و نه می توان از آن کار کشید. زبان و ادب فارسی در این مرز و بوم به همین سرنوشت دچار شده است؛ از یک طرف زبان ملی است و عامل انتقال مفاهیم بلند عرفانی و اسلامی و انسانی به سراسر جهان به همین دلیل هم فرهنگستانش را دادیم و هم شورای گسترشش را و... و از یک سو دست و پایش را بسته ایم و پرو بالش را شکسته و با این همه از آن انتظار داریم پرواز کند!
در ذهن و زبان خانواده های ایرانی فارسی و ادب فارسی چنان که باید جایی ندارد، البته بر من خرده مگیرید که در خانه هر ایرانی در کنار قرآن و مفاتیح، شاهنامه و گلستان و دیوان حافظ هست که در پاسخ خواهید شنید؛ اولا که نیست و ثانیا اگر هم باشد زینت افزای طاقچه و کتابخانه است. «بیا تا کژ نشینیم راست گوئیم» در کدام خانه ایرانی شاهنامه خوانی و گلستان خوانی و حافظ خوانی امری معمول و مقبول است؟ شاهنامه ای که اگر سراینده اش سر از خاک برمی آورد و داوطلب تدریس در یکی از دانشگاههای فخیمه ایران می گشت، قطعا دست رد بر سینه اش می زدند و گلستانی که نویسنده اش اگر تعهد اخلاقی می سپرد شاید به عنوان مربی پایه یک راهی به دارالعلم های ما می یافت و اصلا مگر برنامه های معهود و مرسوم تلویزیونی و سرگرمیهای دروغین دیگر وقتی برای فراغ و مطالعه باقی گذاشته است که بتوان دقایقی از آن را به زبان و ادب فارسی اختصاص داد؟...
خلاصه ماشینی:
"«بیا تا کژ نشینیم راست گوئیم»در کدام خانهء ایرانی شاهنامهخوانی و گلستانخوانی و حافظخوانی امری معمول و مقبول است؟شاهنامهای که اگر سرایندهاش سر از خاک برمیآورد و داوطلب تدریس در یکی از دانشگاههای فخیمه ایران مگشت،قطعا دست رد بر سینهاش میزدند و گلستانی که نویسندهاش اگر تعهد اخلاقی میسپرد شاید به عنوان مربی پایهء یک راهی به دار العلمهای ما مییافت و اصلا مگر برنامههای معهود و مرسوم تلویزیونی و سرگرمیهای دروغین دیگر وقتی برای فراغ و مطالعه باقی گذاشته است که بتوان دقایقی از آن را به زبان و ادب فارسی اختصاص داد؟ امروز هم درست مثل عصر حافظ باید آرزو به دل ماند و گفت: «دو یار زیرک و از بادهء کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشهء چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگرچه در پیم افتند هر دم انجمنی» چند درصد از خانوادههای ایرانی هستند که چون نوبت به انتخاب رشته برسد به دلخواه خود رشتهء علوم انسانی را بهطور عام و رشته ادبی را بهطور خاص برمیگزینند و چرا برگزینند؟کلاسهای فرهنگ و ادب ما به جز انگشتشماری به تنبل خانههایی تبدیل شدهاند که از بد حادثه گرد آمدهها در آن وقتگذرانی میکنند و چون نوبت بهگذار از سد پولادین کنکور رسد،فارغ التحصیلان دگر رشتهها از راه میرسند و به کمک اهرمهای کلاسهای تقویتی و تستهای قابل پیشبینی در آن سد رخنهای میکنند و عنوانهای اول کنکور را به خود اختصاص میدهند."