چکیده:
در نوشتههای تحقیقی،مستندسازی جایگاه ویژهای دارد و توجه بدان به مقاله یا کتاب غنای علمی میبخشد.از سویی امانتداری در استنادات و طرز استفاده از منابع،از ضروریات تحقیق به شمار میآید و نویسندگان و محققان از گذشتههای دور به این امر عنایت داشتهاند و غفلت از این مسأله از سوی نویسندگان در مجامع علمی و میان اهل ادب نکوهیده است. کتاب تاریخ زبان و فرهنگ عربی از جمله کتابهایی است که از این منظر جای تأمل دارد. این مقاله ضمن بررسی اصل موضوع مستندسازی و امانتداری در تحقیق، به بررسی کتاب تاریخ زبان و فرهنگ عربی،از این زاویه پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"م. عبد الجلیل که جناب آقای آذرنوش خود آن را ترجمه کردهاند مشخص و به مأخذ آن نیز تصریح شده است ولی معلوم نیست چرا مؤلف محترم در این کتاب با حذف گیومههای ابتدا و انتهای عبارت موردنظر و حذف عنوان مأخذ،آن را در ردیف مطالب دیگر آوردهاند بهطوری که تشخیص این مطالب از دیگر مطالب کتاب برای خوانندهء عادی امکانپذیر نیست.
) این عبارات از مارسه است و مؤلف بدون ذکر نام مارسه آن را در متن آورده است درحالیکه عبارت فوق که از ظاهر امر چنین به نظر میرسد که از خود مؤلف باشد، عینا و بیکم و کاست در کتاب تاریخ ادبیات عرب عبد الجلیل به مارسه نسبت داده شده است.
با اینکه گاهی عبارات بلاشر در گیومه قرار گرفته ولی هیچ اشارهای به منبع آن نشده است؛حال آنکه عبد الجلیل عین این عبارات را در کتاب تاریخ ادبیات عرب از صفحهء 261 تا 661 در گیومه قرار داده و در آغاز این بخش تصریح کره است که نقل قولهای بدون ارجاع از بلاشر است.
م. عبد الجلیل یافتیم که عینا در اینجا میآوریم: (سه صوفی اخیر پایان عمر خود را در پایتخت خلافت یعنی بغداد گذراندند که از سال 052 هجری مرکز جنبش تصوف اسلامی شده بود،در این روزگار نخستین مجالس بحث زاهدانه و ذکر گشایش یافت و در کنار آن نخستین درسهای همگانی تصوف در مساجد آغاز شد نیز در همین زمان بود که نخستین برخوردهای آشکار میان متصوفه و حکمای اسلام در گرفت."