چکیده:
ترانههای طبری در زمره میراث ادبی و فولکوریک ایرانی است.در این مقاله،ترانهها و اشعار امیر پازواری،شاعر بومی سرای خطه طبرستان(مازندران)و اشعار هجایی-تکیهای ایرانی میانه (پارتی و فارسی میانه)مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است.طی این پژوهش،مشخص گردید که ترانههای طبری دنبالهء سنت شعری فهلویات قدیم بوده است؛سنتی که خود بازمانده سنت گوسانی یا خنیاگری ایران در دوره میانه(دوران اشکانی و ساسانی)است.زبان طبری بازمانده زبانهای ایرانی میانه،یعنی پارتی یا پهلوی اشکانی و فارسی میانه دوره ساسانی است.از نظرگاه ریشهایشناسی،صرف و نحو و کاربرد واژگانی،گویشهای شرق مازندران،بیشتر خصوصیات پهلوی اشکانی و گویشهای غرب مازندران،عمدتا،ویژگیهای فارسی میانه دوره ساسانی را نشان میدهد؛هرچند با گذشت زمان،خصوصیات هر دو گویش باهم آمیخته شده است.ازاینرو ترانههای امیر پازواری گونهء تحول یافته ترانههای پارتی و فارسی میانه از نمونههای متأخر فهلویات قدیم به شمار میرود.در این پژوهش،نظریات ایرانشناسان بلندپایهای چون دکتر خانلری، هنینگ،بویش و لازا در باب هجایی بودن شعر ایرانی دوره میانه بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،ترانهها و اشعار امیر پازواری،شاعر بومی سرای خطه طبرستان(مازندران)و اشعار هجایی-تکیهای ایرانی میانه (پارتی و فارسی میانه)مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است.
طی این پژوهش،مشخص گردید که ترانههای طبری دنبالهء سنت شعری فهلویات قدیم بوده است؛سنتی که خود بازمانده سنت گوسانی یا خنیاگری ایران در دوره میانه(دوران اشکانی و ساسانی)است.
برخی،اوزان دیگری نیز قایل شدهاند؛مانند:بحر مشاکل(فلاعلاتن مفاعیلن فعولن)و چون به برخی از فهلویات برخوردهاند که جور درنمیآید،پس استثنائاتی قایل شده، گفتهاند که بحر مذکور دارای زحافات است؛از جمله شمس قیس رازی در المعجم فی معاییر الاشعار العجم نمونههای بسیاری از فهلویات را نقل کرده و به دستهبندی اوزان آنها پرداخته و چنین نتیجه گرفته است: «بیشتر فهلویات که اغلب ارباب طبع،مصراعی از آن بر وزن«مفاعیلن مفاعیلن،فعولن»که از بحر هزج است،میگویند،و مصراعی بر وزن مشاکل و گاه فاعلاتن را حرفی درمیافزایند...
یکی از ترانههای بازمانده از شاعری طبری به نام مسته مرد یا دیواروز، شاعر دوره عضد الدوله دیلمی نیز 01 تا 21 هجایی و شش پاره است و نشان میدهد که سنت سرودن ترانههای شش پاره پیش از امیر نیز وجود داشته است و نگارنده معتقد است که ترانههای شش پاره و هشت پاره متعلق به ترانههای روزگار ساسانی بوده که پس از اسلام از میان رفته است و تنها در ترانههای محلی باقی مانده است.
(بهار،ص 111-901) نتیجه: با بررسی تطبیقی ترانههای طبری پازواری و اشعار هجایی-تکیهای پارتی (پهلوی اشکانی)و فارسی میانه دوره ساسانی،میتوان نتیجه گرفت که اولا اشتراکات لفظی و واژگانی میان این اشعار وجود دارد،ثانیا وزن و آهنگ این سرودهها از ویژگی یکسان برخودار است."