چکیده:
حوزه علمیه قم در همان سالهای اولیه تأسیس،متأثر از روند تجددگرایی آمرانه در ایران به محدودیت گرایید و به شدت غیر سیاسی شد.اما با پایان دوران حرمان خود، زمانی که به سیاست بازگشت،هرگز به مشروطه برنگشت و کوشید با تأمل در دانش سنتی خود،به بازسازی نظریه حکومت اسلامی بپردازد.این نظریهء که متأثر از الزامات زمان، واجد عناصری نسبتا مدرن بود کوشید با طرح دولت دینی در فلمرو مفهوم سرزمین ملی از هویت اسلامی در قبال آنچه تهاجم غرب خوانده میشد،دفاع کند.
خلاصه ماشینی:
"آنچه که به این نظریه،اهمیت و اولویت میدهد،آن بود که روحانیت در تداوم همان فضای ملیگرایانهای که حوزه علمیه قم را تأسیس کرد و از آن پس مرجعیت یگانه حوزه علمیه نجف را شکاند به طرح نظریهای در باب حکومت اسلامی پرداخت که به شدت خصایص ملی داشت و بیشتر در چهارچوب مرزهای سرزمینی،معنا پیدا میکرد و این به معنای تکوین نظریهء دینی در باب سیاست سرزمینی ایران بود که با عناصری دیگر از دولت مدرن،عجین شده بود.
پذیرش مفاهیم مدرنی از قبیل انتخابات -حتی به شکل سلطنت انتخابی در کشف اسرار-مجلس،حاکمیت ملی،تفکیک قدرت و مالیات در این نظریه،هم زمینه را برای تکوین اندیشه حکومت دینی در دوره معاصر فراهم کرد03و هم نشان داد که روحانیت در دیالکتیک ناخواستهاش با تجدد بهطور مکنون،وجوهی از دولت مدرن را پذیرفته و علی رغم کوششی که بر خلوص مذهبی آن میکند،در واکنش به ایرادات روشن فکری،نظریه دولت دینی خود را از الگوی سنتی،جدا و در درون دعاوی دولت مدرن،باز تفسیر میکند.
همچنانکه میدانید گفتگوهای برخی از روحانیون در باب حکومت اسلامی، همانند کشف الاستار خالصزاده،کشف اسرار امام خمینی،و مکتوب آیة الله شیخ محمد علی همتآبادی،جملگی خصلتی واکنشی به ایرادات افرادی مثل علی اکبر حکمیزاده داشت که درست پس از سفر آیة الله قمی به ایران بیان شده بود.
46 با این همه،نواب برخلاف امام خمینی و دیگران در عدم بازگشت خود به مشروطه و نیز در پاسخ به ایرادات کسروی و حکمیزاده،اساسا سخنی از ولایت سیاسی فقیهان به میان نیاورد و گفتگو درباره رأس هرم قدرت در حکومت اسلامی را به فراموشی سپرد و تنها ولایت فقها بر امر قضاوت و آن هم در ذیل نظریه سلطنت را پذیرفت."