چکیده:
در احادیث رایج در متنهای عرفانی،نور محمدی و عقل،نخستین آفریدهها به شمار میروند.انطباق نور و عقل و قلم با چهرهء اسطورهای پیامبر اسلام در متنهای عرفانی نشان دهندهء نفوذ بعضی عقاید پیش از اسلامی در این زمینه نیز هست و رد پای عقاید زرتشتی و مانوی و عهد عتیق را منعکس میسازد.مقالهء حاضر به بررسی مشترکات عرفان اسلامی و عرفان پیش از اسلام در زمینهء عقاید مربوط به نور اختصاص دارد.
خلاصه ماشینی:
"اما در عقاید شیعه،واسطهء نور الهی،حضرت علی(ع)و خانواده او است:«کان محمد و علی نورا واحدا بین یدی الله قبل ان یخلق آدم باربعه عشر الف سنه(حلی،"جمال الدین، ص 002و 232؛حلی،ابن مطهر،ص 4) نور ازلی یا نخستین آفریده یا انسان قدیم در عقاید اسلامی در مفهوم انسان کامل انعکاس یافت؛که همان نور محمدی یا حقیقت محمدیه است که با مفهوم روح یا کلمهء الهیه انطباق دارد(ماسینیون، (Masignion,Sahl al-tusar ؛یعنی وجودی سابق بر کائنات که واسطهء امر است.
رفته رفته حقیقت محمدیه از واسطه بودن برای امر فراتر رفت و به هدف آفرینش تبدیل شد (نیکلسن،ص 522-221)؛یعنی به میوهای که برای به ثمر رسیدن آن،کائنات در وجود آمد: گر به صورت من ز آدمزادهام من به معنی جد جد افتادهام پس ز من زایید در معنی پدر پس ز میوه زاد در معنی شجر (مولوی،دفتر چهارم،ابیات 725 و 925) این اندیشه را نظامی به این صورت بیان کرده است: بود در این گنبد فیروزه خشت تازه ترنجی ز سرای بهشت رسم ترنج است که در روزگار پیش دهد میوه پس آرد بهار "کنت نبیا"چو علم پیش برد ختم نبوت به محمد سپرد همچو الف راست به عهد و وفا اول و اخر شده بر انبیاء (نظامی،مخزن الاسرار) تجلی دیگر حقیقت محمدیه یا نخستین نور را در مفهوم عرفانی عقل میبینیم."