چکیده:
نیازهای مالی حکومت اسلامی علاوه بر راه های شرعی تامین آن مانند: خمس،زکات و
انفال می تواند از طریق وضع مالیات نیز تدارک یابد، زیرا ولی امر درحکومت اسلامی از
جانب خداوند بر اموال مردم ولایت دارد و می تواند بر خلاف میل آنان در اموالشان
برای حفظ مصالح دین و مردم تصرف کند. برخی روایات نیزگویای این است که
امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت خود مالیات برای اسب های عربی و غیر عربی ژ وضع
کرد. از سوی دیگر، روایات مذمت عشر(یک دهم) گیرندگان - که ماموران حکومت های جور در
گرفتن مالیات بودند - تنهاگویای حرمت این عمل از طرف حکومت های نامشروع قبل از
اسلام و بعد از آن است و به هیچ وجه گرفتن مالیات را به طور مطلق تقبیح نمی کند.
خلاصه ماشینی:
"برای اهداف دیگر نیز مثالهای بسیاری را می توان ذکر کرد و مقصود از همه آنها این است که گاهی اموال تحت اختیار ولی امر برای رفع نیازهای فعلی امت کفایت می کند، امااو با نظر به مصالح نسل های آینده، به استخراج کامل معادن و ذخایر طبیعی همچون نفت نمی پردازد، تا آیندگان نیز از آن بهره مند گردند، به همین سبب منابع مالی حکومت جوابگوی نیازهای فعلی مردم نخواهد بود و ولی امر برای رفع حاجات ضروری و غیر ضروری آنها مالیات هایی را وضع می کند.
((12)) با توجه به این مقدمه، در روایت حماد بن عیسی، از بعضی از اصحاب ما، از عبدصالح(امام کاظم علیه السلام) در ضمن حدیثی نقل شده است: وله - یعنی للامام(ع) - ان یسد بذلک المال جمیع ماینوبه من مثل اعطاءالمؤلفة قلوبهم و غیر ذلک مماینوبه، فان بقی بعد ذلک شیء اخرج الخمس منه فقسمه فی اهله و قسم الباقی علی من ولی ذلک و ان لم یبق بعد سد النوائب شیءفلاشیء لهم؛ امام((13))(ع) می تواند با این مال همه امور و وقایع پیش روی خود را سامان دهد،مانند این که آن را برای تالیف قلوب(غیر مسلمانان) بپردازد و یا در موارد دیگری ________________________________ 12-همان، ج15، باب 41 از ابواب جهاد العدو، ص110، ح1و3.
در گروه دوم از روایات خواهد آمد که عشار در زمان خلفا زکات نیز می گرفت، به همین جهت احتمال دارد که این عشارغیر از کسی باشد که مالیات می گرفته است، در عین حال ادعای ظهور عنوان عشارو عاشر در کسانی که مالیات می گرفتند بعید نیست و این به قرینه روایات گوناگونی از پیامبر(ص) است که در حرمت گرفتن عشر نقل شده است."