چکیده:
عرف یا سیره عقلا با تایید شارع حجت می گردد و در تبیین معانی متون دینی و تعیین
مصادیق برای موضوعات آنها نقش مهمی دارد. از این رو سزاواراست فقیهان با رویکردی
عرفی - نه عقلی - به کتاب و سنت مراجعه کنند و ازمباحث جانبی آن همچون تقسیمات،
حدود حجیت، اتحاد و اختلاف عرف ها،رابطه میان حقیقت شرعی با معانی عرفی و لغوی،
دوران میان عرف عام و عرف خاص، جمع عرفی در تعارض ادله، تاثیر عرف در تشریع احکام و
مباحث دیگرکه نوشتار حاضر به تشریح آنها می پردازد - غفلت نورزند.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه تفاوت میان تنقیح ثبوتی و اثباتی این است که اگر انسان به مقتضای سیره عمل نکند، این خروج از سیره در تنقیح ثبوتی تاثیری ندارد، بلکه حکم در حق وی نیز باقی می ماند؛ زیرا انعقاد سیره عقلا به ایجاد فرد حقیقی برای موضوع منجر می شود و بدین جهت مخالفت با آن تاثیری در تغییر حکم ندارد؛ بر خلاف تنقیح اثباتی که نقش سیره در آن، نقش کاشف از قصد می باشد و از این رو اگرشخصی در موردی معین برمخالفت خود با عرف تصریح کند، این مخالفت رافع حکم خواهد بود؛ چون این تصریح کشف می کند که آنچه با سیره به دست می آید،در آن مورد وجود ندارد.
امام خمینی(ره) فرموده است: بی شک عقلا میان دیدگاه مجتهد میت و زنده تفاوتی نمی نهند؛ چون در ارتکازعقلا، دیدگاه های مجتهدان - مثل دیگر امارات - همگی طرق و اماراتی به سوی واقع هستند ولی بحث در این است که آیا صرف نبود تفاوت میان دیدگاه مجتهد زنده و میت براساس ارتکاز کفایت می کند یا باید مطلب دیگری نیز اثبات شود و آن این که بنای عقلا و عرف ثابت نزد آنها که بر عمل کردن به دیدگاه میت استوار ________________________________ 107- دروس فی علم الاصول، ج2، ص161 162."