چکیده:
در شماره نخست این سلسله مقالات پس از تعریف عقلگرایی و تعبدگرایی و تبیینجایگاه
آن دو در فهم شریعت، نمایی از جدال تاریخی این دو گرایش در تاریخ کلاماسلامی ارائه
گردید و سپس نگاهی به سرگذشت رودررویی آن دو در فهم شریعت ازعصر صحابه و تابعین تا
عصر شکلگیری مذاهب چهارگانه فقه اهلسنت انداخته شد.در این شماره گزارشی از این
جدال تاریخی در حوزه فقاهت شیعه از عصر حضورامامان معصوم(ع) تا دوران معاصر ارائه
میشود و در ضمن آن به نحوه شکلگیری سهمکتب اصحاب حدیث، اصحاب عقل و مکتب اعتدال
شیخ مفید در عصر قدماء و نیزسه مکتب اخباریان، ناقدان حدیث و مکتب اعتدال وحید
بهبهانی در عصر متاخراناشاره میگردد.
خلاصه ماشینی:
"مخالفت امامان شیعه(ع) با قیاس و اجتهاد به رای چنان همه جانبه و آشکار بود که اینموضعگیری به شعار مذهب تبدیل گردید((8)) و پس از آن تقریبا هیچ فقیه شیعیدر عصر حضور یا غیبت از این باور که به ضروری مذهب بدل شده بود، دست برنداشت و عقل گراترین فقیهان یا نحلههای فقهی در تاریخ فقاهت شیعه جرات نیافتنداز قیاس دم زنند و یا حد اقل بر آنچه در روند استنباط برگزیدهاند، چنین نامی نهند.
شاید ابن ادریس اولین فقیهی باشد که عقل را در کنار سه دلیل: کتاب، سنت و اجماع،به عنوان چهارمین منبع اجتهاد نشانده است، زیرا فقیهان پیش از او همچون شیخمفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، هر چند در آثار خود پیوسته از دلیل عقل یاد کردهو آن را شایسته برای تخصیص عمومات قرآنی و روایی دانسته و موافقت آن راموجب تایید خبر واحد و مخالفت آن را سبب تضعیف آن برشمرده و در صورتفقدان سه دلیل دیگر، عقل را منبع اجتهاد و صدور فتوا قرار دادهاند((42))، ولیهیچ گاه به صراحت عقل را در کنار سه منبع دیگر استنباط قرار نداده بودند، در حالیکه ابن ادریس به روشنی از دلایل چهارگانه اجتهاد یاد میکند.
و هذا جهل من ابن ادریس و قلة تامل و عدم تحصیل و ذلک لقصور قوته الممیزة وشدة مکتب فقهی شیخ با همه تفاوتهای درونی آن که میان فقیهان به طور طبیعی وجوددارد، به راه خود ادامه میداد تا این که باردیگر جنبه نص گرایی این مکتب به آرامیمورد نقد قرار گرفت و چنان که پیوسته در تاریخ اندیشه دینی و به خصوص فقهی آشاهد هستیم، هرگاه گرایش نص گرایی ضعیف گردیده و اعتماد بر ظواهر نصوصکمتر شده، تکیه بر جنبههای عقلانی معرفت دینی خلا پدید آمده را پر و در نتیجه،گرایش عقل گرایی رشد کرده است."