چکیده:
یکی از عوامل مهم در پیدایش انقلاب اسلامی،عامل دین و مذهب و از جملهء مهمترین عناصر و آموزههای آن فرهنگ عاشوراست.واقعهء عاشورا به عنوان یک پدیدهء تاریخی به گونههای متفاوت و حتی،متناقض تفسیر شده است؛و این تفسیر انقلابی امام خمینی(ره)از عاشورا بود که در پیدایش انقلاب مؤثر گردید.اما به نظر میرسد پس از پایان جنگ قرائت انقلابی از واقعهء عاشورا رها گردیده است.از این روی در این نوشتار تلاش میشود سیر تطور تفاسیر عاشورا و نسبت آن با انقلاب مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"اما در این میان مهم این است که تفسیر انقلابی امام خمینی(ره)از واقعهء عاشورا بایست به عنوان الگوی تحلیل تاریخ انقلاب، به ویژه تحولات پس از انقلاب مد نظر قرار داشته باشد.
83 دیگری در این باره میگوید:«چون کارکردها و مصلحتهای عاشورا در تاریخ گذشته ما که ساختی سنتی داشته مورد بحث قرار میگیرد،لذا باید بدین پرسش نیز پرداخته شود که آیا با تبدیل شدن به جامعهای مدنی(که سکولاریزه شدن روابط اجتماعی از پیامدهای اجتناب ناپذیر و طبیعی آن است)باید کارکردها و مصلحتهای عاشورا را منتفی دانست؟» برخی هم93با تغییر تعبیر سیاسی به تعبیر ایدئولوژیک،ضمن پذیرش فواید تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا،مشکلاتی همچون فقدان جامعیت،محدود کردن درسهای این واقعه عظیم به دوران خاصی از آرمانخواهی،و فراهم آوردن زمینه برای پذیرش راهحلهای خشونتآمیز و نظامات توتالیتر در میان پیروان،را برای آن برشمرده و در یک جمعبندی به این نتیجه میرسند که:«شرایط اجتماعی دوران استقرار نظام پس از انقلاب دیگر چندان با ویژگیهای تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا تناسب ندارد.
باید به این نکته توجه داشت که نگرش و تلقی پژوهشگر از مذهب از موضع و جایگاه فردی غیر مسلمان حاصل گردیده و از روح و فلسفه نهضت امام حسین (ع)و تقدس و احترامی که نزد ایرانیان بخصوص شیعیان دارد آگاهی نداشته است؛ولیکن به تفاوت و دوگانگی تفسیر عاشورا در پیش و پس از انقلاب به خوبی پی برده است."