چکیده:
نسبیت گرایی معرفت شناختی در اخلاق، با پذیرش دست کم برخی تفاوت های اخلاقی به این تفاوت ها بر حسب ارزش های معرفتی مانند صدق و توجیه پذیری عطف توجه می کند. ارایه تحلیلی نسبیت گرایانه از گزاره های اخلاقی که هم اطلاق اصطلاحات معرفتی در آنها را بپذیرد و هم تفاوت های اساسی و اختلاف های حل ناشدنی را تبیین کند بخش محوری تلاش دیوید ونگ، فیلسوف چینی الاصل آمریکایی است که تحولات اخیر در فلسفه زبان را نیز مدنظر قرار داده است. این جستار در پنج بخش تنظیم شده است: مقدمه؛ تحولات اخیر در فلسفه زبان؛ نقص های نظریات نسبیت گرایانه پیشین؛ تحلیل نسبیت گرایانه ونگ از گزاره های اخلاقی؛ بررسی و نقد تحلیل نسبیت گرایانه ونگ
خلاصه ماشینی:
"2,230 )این فرا زبان باید متضمن اسمهایی باشد برای عبارات در زبان موضوعی،و همچنین ممکن است متضمن
پدید آمد و این مجموعه قواعد همان است که از نظر ونگ اخلاق را تشکیل میدهد( 39-37
جامعه مبنی بر اینکه A باید X را انجام دهد را نمیتوان صرفا گزارشگر آنچه قواعد جامعهشان الزام میکند دانست،چرا که آن افراد ممکن است آن قواعد را انکار کنند.
ونگ این مثال را ذکر میکند که تک همسری در اجتماعی به لحاظ اخلاقی درست است که
آنها ممکن است دیگر دقیقا به آن مجموعه نظامهای اخلاقی که بنیانگذارها هنگام تعیین اولیه محکی در ذهن داشتند،اشاره نکنند.
ممکن است آنها به قواعد دو نظام اخلاقی کافی و وافی مختلف اشاره کنند بنا بر این مصداق
«نظام اخلاقی کافی و وافی»مجموعه مصادیق مختلفی در بیانهای B و D داشته باشد،هر بیانی ممکن است صادق باشد و بین بیانهایی که شرایط صدقشان پدید آوردهاند هیچ
از نظر ونگ امکان این وجود دارد که تحلیلی نسبیت گرایانه از گزارههای اخلاقی از نوع
معیارهای نظام اخلاقی کافی و وافیشان باشد(برای مثال ممکن است صرفا معیار رایج در
چنین تغییری در نتیجهء وجود مجموعه مصادیق مختلف برای«نظام اخلاقی کافی و وافی»میباشد هنگامی که این واژه بین گروهها و جوامع مختلف به کار میرود(229, Ibid ).
نسبیت گرائی صدق را میپذیرد اما آن را نسبی میداند و از این رهگذر بین ابعاد عینی و ذهنی تجربه اخلاقی ما جمع میکند( Arrington,1989,232-233 ).
اخلاقی کافی و وافی،با فرض نظریه تطابقی صدق امکانپذیر است و این تحلیل قدرت"