چکیده:
در سدهء هفتم هجری،همزمان با حملی مغول به مرزهای شرق ایران،در کرمان حکومتی پا گرفت که به نام«حکومت قراختائیان»شهرت یافت.یکی از حاکمان این سلسله بانویی از قراختائیان ماوراءالنهر به نام«ترکان خاتون»بود.او با پشت سر گذاشتن سرنوشتی عجیب و پیچیده،با خاندان قراختائیان پیوند خورد و در نهایت به حکومت کرمان رسید.ترکان خاتون تمام عمر خود را صرف آبادانی کرمان و رونق علمی آن سرزمین کرد.در آن شهر مدرسهای بنیان نهاد و برای رونق بخشیدن به آن، بزرگانی را از دیگر شهرها و نواحی ایران به کرمان فرا خواند.او از سیف الدین باخرزی نیز که از اولیای نجم الدین کبری بود،دعوت کرد که یکی از فرزندانش را به کرمان بفرستد و او بهاء الدین را گسیل داشت.به این ترتیب شاخهای از کبرویه در کرمان رشد کرد.در این مقاله موارد مذکور تبیین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"4 اما ترکان خاتون که با قتل غیاث الدین به دربار براق حاجب راه یافت و بعدها نقش عمدهای در عرصهء سیاست این ملک ایفا کرد،که بود و از کجا آمده بود؟ اولین خاطراتی که تاریخ از او به یاد دارد،به روزگار کر و فر خوارزمشاهیان برمیگردد؛همان روزهایی که سلطان محمد خوارزمشاه،در عین اقتدار،عرصهء سیاست و حکومت را از آن خود میدید و سرمست از غرور پیروزی،به هر شهری لشکر میکشید تا بقایای سلجوقیان را در هم نوردد و بساط اقتدار خویش را بگستراند.
الله الله طوق آهنین باید پوشیدن و عصای آهنین به کف بگرفتن و بطلب او بزرگ رفتن و وصیت است بر دوستان ما که هر که را استطاعت راه باشد و طاقت بدنی و قوت سفر دست دهد،بی هیچ تعللی باید که به زیارت این پادشاه رود و آن نعمت و رحمت را دریابد که حضرت بهاء ولد و آباء کرام و اجداد عظام ایشان از کبار مشایخ و عظیم الشأن بودند و من قوی ضعیف و پیر شدهام و تحمل مشقت سفر ندارم و الا مشیا علی الهام لا علی الاقدام به -------------- زیارت آن حضرت اقدام میکردم،مگر شیخ مظهر الدین فرزند مهین شیخ در آن مجلس حاضر بوده شیخ به جانب او ملتفت گشته فرمود که مظهر الدین امید دارم که چشمهای تو پدیدار مبارک آن مظهر مطهر منور گردد و سلام و خدمت ما را به حضرتش برسانی ان شاء الله."