چکیده:
تعامل نفس و بدن از مباحثی است که همواره مورد توجه دانشمندان و فلاسفه قرار داشته است.ملا صدرا در جلد هشتم و نهم اسفار بطور مستقل و در مباحث دیگری همچون علم،جوهر،و عرض و...در جلدهای سوم، چهارم و ششم بطور ضمنی،مباحث مربوط به نفس و بدن را طرح نموده است. نوشتار حاضر ابتدا اصول و مبانی ملا صدرا را در این مسئله بطور مجمل ذکر نموده آنگاه تعامل نفس و بدن را از سه منظر مورد بررسی قرار داده است. ابتدا تعامل نفس و بدن بر تکون یکدیگر طرح شده و نتیجه گرفته که نفس،عامل ترکیب عناصر و تشکیل بدن،و بدن با کیفیت خاص و مزاج معتدل عامه افاضه نفس است.در مرحله بعد تأثیر نفس و بدن از راه قوای نفس گیاهی،حیوانی و انسانی طرح میشود.نفس گیاهی با سه قوه غاذیه،مولده و نامیه عهدهدار تغذیه، رشد و تولید گیاهان است و نفس حیوانی با دو قوه مدرکه و محرکه نقش ادراک و تحریک را ایفا مینماید؛و سرانجام نفس انسانی با دو قوه نظری و عملی تعقل در امور کلی و جزئی میکند و گزارههای اخلاقی و غیره را تبیین مینماید. در مرحله آخر تعامل نفس و بدن از طریق حالاتشان 2Lبررسی میشود،صفات و حالات بدنی،همچون صحت و سلامتی،مرض و درد،سبب رخدادهایی در نفس میگردد.و صفاتی همچون غضب و حزن سبب تغییراتی در بدن میشود.
خلاصه ماشینی:
"7 2-ملا صدرا برای نفس دو لحاظ را طرح نموده، «وجود نفسی»نفس و نفس بلحاظ ذات؛نفس بلحاظ تعلقش به بدن،کمال اول جسم طبیعی است که با ابزار کار میکند و سبب تحقق نوع میشود؛ ماهیت این نفس جوهر مجرد است.
تعامل نفس و بدن در آنجا که قوای مادی هستند،جز از طریق مشارکت در وضع امکانپذیر نیست و این درباره ارتباط قوای مادی در فلسفه ملا صدرا حل شده است،زیرا محل قوای مادی بدن است و مشارکت خودبخود تحقق یافته است.
الف)غذا:از دیدگاه وی82غذا،جسمی است که بلحاظ نوع،استحاله یافته و ماهیت این جسم از سنخ جوهر است نه عرض؛زیرا بدن مرکب از عناصر و امری جوهری است،اجزاء آن هم جوهرند،ازاینرو غذا نمیتواند مجرد باشد،بدلیل اینکه امر مجرد، جزء امر مادی قرار نمیگیرد،از سوی دیگر غذا امری جزئی است نه کلی،زیرا جوهر جسمانی کلی وجود ندارد و با توجه به مقدمات ذکر شده که غذا جوهر جسمانی و جزئی است،پس غذا در بدن هر شخص، امری شخصی خواهد بود.
ملا صدرا این دلیل را کافی نمیداند،زیرا نحوه علم قوا به افعال و ذاتشان،برگشت به علم نفس به افعال ارادی و غیر ارادی خود دارد که علم جبلی و فطری است،نه علم حصولی که بواسطه صورت حاصل میشود.
ب)تأثیر نفس ناطقه بر بدن بدن نیز به عقل عملی محتاج است،از این نظر که قوانین کلی که عقل نظری برای بقاء و تأمین معاش انسان طرح میکند،توسط عقل عملی به قضایای جزئی تبدیل میشود و با فرمان و اراده عقل عملی به مرحله فعل میرسد."