خلاصه ماشینی:
"او در این پرسشها رضا خان قلدر،بیسواد و نوکر انلگلیس را نواندیش!و آفریننده فرهنگ جدید!و عامل و مجری کارهای عمرانی مینمایاند،بهگونهای که در سال 3131 انگار«بسیاری از کارهای عمرانی را انجام داده بود»!و ایران را به دروازه تمدن رسانده بود!همچنین گویی«حزب توده نقش بسیار مهمی در مناقشات و فضای سیاسی کشور داشت»!بنابراین در سیاسی شدن مردم ایران حق مهمی دارد!انگار ملت ایران در جنبش تحریم و جنبش مشروطه که اثری از این احزاب نبود در صحنه سیاست نبودند و این تنها روزنامه اختر،صوراسرافیل و حبل المتین و فراماسونها بودند که در سده گذشته انقلاب آفریدند و به ملت ایران رشد دادند و مردم را به بلوغ سیاسی رسانیدند!در دوران پس از شهریور 02 نیز این گروهها،سازمانها و روزنامهها بودند که فضای ایران را سیاسی کردند و به جوانانی مانند شیخ اکبر هاشمی سیاست آموختند؛نه فداییان اسلام،آیت الله کاشانی و حوزه قم!
با مماشات از موقعیت سیاسی و نقش اساسی و زیربنایی آیت الله بروجردی در سرنوشت ایران در میگذریم و میپرسیم:گیریم که آن فقیه بزرگ و مرجع عالیقدر اصولا اهل سیاست نبودند!و دخالت در سیاست را روا نمیدانستند،آیا یک تاریخنویس بیغرض که از تاریخ سررشته داشته باشد و بتواند رویدادها و جریانهای تاریخی را به درستی تحلیل و بررسی کند روش و رفتار یک شخص را میتواند معیار بررسی و تحلیل حوزه و نهاد روحانیت قرار دهد؟آیا او اولا بررسی و تحقیق کرده است که حوزه قم از چه تاریخی و روی چه انگیزهای پدید آمد و اصولا قم چه جایگاهی در نهضتها و مبارزات ملت ایران از سدههای گذشته داشته است؟ثانیا آیا آو توانایی یک تحلیل درست پیرامون حوزه قم از آغاز تا به امروز را دارد؟یا طبق«آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم»تنها در به هم یافتن و سرهمبندی کردن و..."