چکیده:
صدر المتألهین معرفت(علم)را از دو جنبهء هستیشناسانه و معرفتشناسانه کاویده است.وی در بعد هستیشناسی معرفت،به«معلوم»و اقسام آن توجه داشته و با تبیین چیستی اقسام و احکام آن،زمینه را برای قاعدهء اتحاد عاقل و معقول فراهم آوردهاست.در این نوشتار دیدگاه ملاصدرا در چیستی معرفت به اجمال و اختصار،و بخشی از تحلیلهای هستیشناختی او از معلوم بالذات و نتایج مترتب بر این دیدگاه،ارائه شدهاست.یگانگی معلوم بالذات با علم و عالم،و ضرورت تکیهء معلوم بالعرض به معلوم بالذات همانند ضرورت تکیهء علم حصولی به علم حضوری،از نتایج آرای وی در این نوشتار است.بهعبارت دیگر همچنان که علم همان وجود است،معلوم بالذات نیز چنین است و با عالم و علم اتحاد وجودی دارد.
خلاصه ماشینی:
"اگر این سه امر از هم جدا شود،آنچه در گفتار حکما مبنی بر معلوم بالذات بودن صور ذهنی و معلوم بالعرض بودن حقایق خارجی گفته میشود،معنای دقیقتری مییابد؛زیرا آنچه علم است و عالم مطابق با اصل اتحاد عاقل و معقول با آن یگانه میگردد،مفهوم علم یا صورت ذهنی که در پرتو علم حاصل میشود،نیست بلکه وجود علم است.
معلوم بالذات،وجود یا ماهیت معلوم بالذات همان صورت حاضر در ذهن است حاکی از موجود خارجی یا معلوم بالعرض است؛البته معلوم بالعرض بودن معلوم یا موجود خارجی،وصف ماهیت نیست؛بلکه وصف وجود خارجی است؛زیرا وجود خارجی بهدلیل اینکه خارجیت عین ذات آن است،هرگز با کنه و حقیقت خود وارد قلمرد ذهن نمیگردد و تنها به تبع اتحادی که با ماهیت دارد معلوم شمرده میشود؛بنابراین،اینکه گفته شود ذهن مطابق خارج است، مسامحهآمیز است و سخنی است که در مراحل ابتدایی سیر علمی مطرح میگردد و گرنه آنچه مدرک ذهن است،همان ماهیت است که نسبت آن با ذهن و خارج،و حال و آینده و گذشته یکسان است.
توضیح مطلب همراه براهین است؛ازجمله این بیان تفصیلی که:صورتیکه توسط قوهای درک میشود یعنی قوهای که در جسمی مستقر است،یا در آن جسم-که محل قوه است-حاصل است یا نیست؛اگر آن قوه حاصل و مستقر در جسم باشد،صورت مورد نظر اساسا عقلانی نبوده و جسمانی خواهد بود؛ بنابراین اصلا به ادراک عقلی درک نخواهد شد و حداکثر میتوان آن را محسوس به حس مرتبط با جسم دانست؛درحالیکه فرض ابتدای سخن،معقول بودن صورت ادراکی بوده و اگر صورت ادراکی(عقلی)در همان جسم محل استقرار قوه پدید نیاید،باید مادهء آن قوه، نسبت وضعیهای با آن صورت داشته باشد تا از راه اشتراک در این نسبت وضعیه،ادراک صورت برای آن قوه امکان داشته باشد؛زیرا فعل و انفعالات قوای جسمانی تنها با مشارکت وضع محقق میشوند."