چکیده:
خانواده کانون مقدسی است که بر عالیترین عواطف بنا شده است و به لحاظ کارکرد،مهمترین نقش را در سعادت و شقاوت جوامع ایفاء میکند،لذا تلاش در راستای حفظ و استواری آن،ضرورتی اجتنابناپذیر است.با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد خانواده،ضمانت اجراهای کیفری اصولا در این کانون جایگاهی ندارند.با این وجود در مواردی که زوج از تأدیهی حقوق زوجه خودداری کند و گذشته از سوء معاشرت،تسریح به احسان را نیز نپذیرد،به دلیل مغایرت آن با مصالح عالی شریعت و آثار منفی اجتماعی آن،میتوان در قبال آن ضمانتهای کیفری را اعمال کرد.یکی از کاستیهای موجود در لایحهی حمایت از خانواده،توجه نداشتن تهیهکنندگان آن به این موضوع مهم است،لذا به نظر نگارنده تلاش برای از بین بردن این خلأ ضرورت دارد.
Family is a holy Society that had made on high feeling. Functionally it performes the most important role in welfare and adversity in Societies، SO effort in to protect and firm it، is a necessity which is not avoidable. In regard to unique characteristic of Family، there is no place penal sanction in the society. Even though in Some cases that husband doesn’t discharge the rights of his wife and in spite of his mal feasan، he doesnot accept his freedom. Because it contradict with the high interests of religious and its negative social influences، can be performed penal sanction in front of it. One of the defects in protect family bill is that producers don’t pay attention to this important matter. So to the witter، effort to solving this problem is necessary.
خلاصه ماشینی:
"به تعبیر علامه طباطبایی در این صورت زن حیران و سرگردان میشود که نه شوهر دارد که از شوهرش بهرهمند شود و نه بیوه است که شوهر کند و یا عقب کار خود رود(طباطبایی 4631:ج 5،ص 261) استاد مطهری نیز ضمن ظلم دانستن این عمل و قبح آن مینویسد:«بعضی از مردان برای اینکه طرف را زجر بدهند و او را در همهی عمر از برخورداری از زندگی زناشویی محروم کنند،از طلاق خودداری و زن را در حال بلا تکلیفی نگه میدارند»(مطهری،همان:172)،ایشان سپس با طرح سؤال برخی که میپرسند:آیا واقعا اسلام به مردان اجازه داده است که گاهی به وسیلهی طلاق دادن و گاهی ندادن هرنوع زجری که دلشان خواست به زن بدهند و خیالشان هم راحت باشد که از حق مشروع و قانونی خود استفاده کرده و میکنند،مگر این کار ظلم نیست،مینویسند:«در ظلم بودن این گونه کارها بحثی نیست لکن اسلام برای این جریانها تدابیری اندیشیده است».
در مجموع،به نظر میرسد در مواردی که زوج از تأدیهی حقوق شرعی از جمله حسن معاشرت امتناع ورزد و به علاوه حاضر به طلاق زن نیز نشود، ناشز بوده و مرتکب عمل حرامی شده است که هم در تعارض با مقاصد عالی شریعت است و هم ابعاد عمومی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست و حکومت نمیتواند به یک فرد اجازه و امکان سوء استفاده از حقوقی را بدهد که هم ظلم بودن،هم آثار منفی اجتماعی آن انکارناپذیر است؛لذا پیشنهاد میشود این ماده در قوانین مربوط به خانواده اضافه شود."