چکیده:
در این مقاله سعی بر آن است تا مفهوم واژهء«خلیفه»در آیهء 30 سورهء بقره مورد بررسی قرار گیرد.در این آیه،مراد از«خلیفه»حضرت آدم(ع)و ذریهء او و مقصود از خلافت، خلافت و نمایندگی آدم(ع)و یا فرزندان او از خداوند است؛ اندیشمندان اسلامی معتقدند که خداوند خواسته است روی زمین موجودی بیافریند که نمایندهء او باشد،صفاتش پرتوی از صفات پروردگار و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان باشد؛خواست او این بوده است که تمامی زمین و نعمتهایش را در اختیار چنین انسانی بگذارد تا در جهت کمال از آن بهره برد. خلافت إلهی درجات گوناگونی دارد که بالاترین درجهء آن همان«انسان کامل»است که انبیاء و ائمه در این رتبهاند.در میان دارندگان مقام«انسان کامل»برخی مصداق کامل و برخی مصداق أکمل و أتم هستند که حضرت محمد(ص)مصداق أکمل انسان کامل است و پس از او ائمه(ع)هستند؛دیگر انبیای إلهی،مصداق کامل مقام«انسان کامل»هستند.
خلاصه ماشینی:
"احتمال دیگر(به نظر نگارنده)این است که منظور از«خلیفه»فرزندان و نسل آدم(ع) باشد؛چرا که اگر تصور کنیم آدم(ع)اولین انسان روی زمین بوده و پیش از او کسی نبوده است،بنابراین«خلیفه»باید جانشین آدم(ع)باشد که مراد از آن فرزندان و ذریهء او میشود که نسل به نسل و پیدرپی میآیند و در زمین گاهگاه مرتکب خونریزی و فساد میشوند،در حالی که حضرت آدم(ع)خود از این موارد بری و پاک است.
». (طباطبایی،711/1) آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند: «همچنین مسئلهء«تعلیم أسماء»به آدم که شرح آن در آیات بعد خواهد آمد،قرینهء روشن دیگری بر این مدعاست و نیز خضوع و سجود فرشتگان در مقابل آدم شاهد این مقصود است!به هرحال خدا میخواست موجودی بیافریند که گل سرسبد عالم هستی باشد و شایستهء مقام خلافت إلهی و نمایندهء«الله»در زمین شود».
(طبرسی،47/1)آیت الله مکارم شیرازی مورد دوم را این گونه بیان میکند: «برخی احتمال دادهاند که ملائکه خودشان این مطلب را از کلمهء «فی الأرض» (در روی زمین)دریافته بودند؛زیرا میدانستند انسان از خاک آفریده میشود و ماده به خاطر محدودیتی که دارد،طبعا مرکز نزاع و تزاحم است؛زیرا جهان محدود و مادی،نمیتواند طبع زیادهطلب انسانها را اشباع کند،حتی اگر همهء دنیا را به یک فرد بدهند،باز ممکن است سیر نشود،این وضع مخصوصا در صورتی که توأم با احساس مسئولیت کافی نباشد، سبب فساد و خونریزی میشود».
(مکارم شیرازی،471-371) آیت الله مکارم شیرازی در مورد سه احتمالی که بیان کرده است،میگوید: «این تفسیرهای سهگانه چندان منافاتی باهم ندارند؛یعنی ممکن است همهء این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد و اتفاقا این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند و لذا خداوند هم در پاسخ،هرگز آن را انکار نفرمود،بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت،واقعیتهای مهمتری دربارهء انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند!»."