چکیده:
نوع برخورد و عکسالعمل اندیشمندان عرب در برابر روشنگری و مدرنیته،تعیینکننده دستگاه نواندیشی آنان است.رویکرد اقبالی برخی از این دانشمندان به اندیشه روشنگری و روشنفکری غربی،با گرایش به ارزشهای مدنی و ویژگیهای فکری و فلسفی تمدن اروپایی آغاز شد.سپس این رویکرد با گرایش به مطالعات جدید علوم انسانی مانند ساختارگرایی،زبانشناسی،هرمنوتیک،معناشناسی و انسانشناسی،توسط گروهی از روشنفکران برجسته و معاصر عرب همچون محمد عابد الجابری و محمد ارکون به گستره نقد عقل عربی-اسلامی،یا همان نقد اندیشههای سنتی اسلامی گام نهاد. نوشتار حاضر بر آن است تا با توضیح مقدمات فکری این دو اندیشمند،هم به مقوله بنیادین نقد عقل عربی-اسلامی در اندیشه متفکران یادشده بپردازد و هم دستگاه نواندیشی آن دو را بازگو و مقایسه کند.
خلاصه ماشینی:
"(وصفی،7831،ص 16-26) گروهی با تعریف و تحدید جریان سوم به نام کلی"نومعتزلیان"اعتقاد دارند این جنبش با تأکید بر جنبههای عملی و کاربردی اسلام در حیات فردی،اجتماعی،و سیاسی و باور به پیوند مین عقل و وحی و توجه ویژه به اصل توحید و عدل و دو آموزه اختیار در مقابل جبر، و حسن و قبح عقلی در برابر حسن و قبح شرعی،و نگاه خاص به جایگاه تاریخ و قرائت تاریخی در شکلگیری مفاهیم علوماسلامی،تلاش دارد تا با برتر دانستن اندیشه اسلامی از تقسیمات مذهبی،مباحثی چون وحدت اسلامی،جامعه اسلامی،هویت جمعی،نیازمندیهای زمان،رهایی از خرافه و بدعت و گشودن باب اجتهاد و دفع دیدگاه منفی خاورشناسان نسبت به اسلام را سرلوحه رویکردها و مطالعات علمی-پژوهشی خویش قرار دهد.
(جابری،2002،ص 51-71) او با بررسی شکلگیری عقل عربی در گستره تمدن عربی-اسلامی،آن را فراهم آمده از سه ساختار"بیان"و"عرفان"و"برهان"به شمار میشود(جابری،6991،ص 555-375)و در گفتگویی ضمن اذعان به تقسیمبندی سهگانه عقلبهعقل بیانی،عرفانی و فلسفی،دلیل تقسیمات یاد شده و نیز گرایش خود را به عقل بیانی اینگونه تبیین مینماید:«میدانید که علوم در حوزه مطالعات اسلامی به دو دسته،نقلی و عقلی تقسیم شده است،این تقسیمبندی امروزه خیلی راهگشا نیست و ما را به یک فرجام علمی و نقاد راهنمایی نمیکند،ازاینرو به این نتیجه رسیدهام که باید مبانی دیگری بنا کرد.
ساختار پیچیده طرح جابری در تحلیل نهایی به این دستاورد میرسد:«چگونه برای اندیشه عربی امکانپذیر است که در رویکرد دوباره،همه جوانب و ابعاد عقلانیت و لیبرالیسم را در میراث فکری خود با درک و آگاهی کامل دریابد و آن را در قالب وظیفه و نقش جدید (فرامدرن)اما در راستای همان گرایش نخست(که گرایشی مدرن است)به کار گیرد، رویکری که به پیکار و رویارویی با نظام فئودالیسم و عرفانگرایی و تقدیرگرایی(جنبه فرهنگی و اجتماعی آن)و استوار ساختن(جامعهای مبتنی بر)عقل و عدل-جامعه اسلامی(عربی)باز و آزاد که در دموکراسی و سوسیالیسم تحقق مییابد-گرایش نشان میدهد."