خلاصه ماشینی:
تمامت اساس قشلاق مرتب کرده تحیر آوردند و تعجب ماندند و چون این خبر به قاآن رسید امارت چهار الوس برو مقرر شد و نام او در چهار یرلیغ درآمد، خطای و جغتای و دشت قفچاق و ایرانزمین و از آنجا گفته شد که مجموع لشکر کرد زین برداشت با قوشنی و نواب خود و امرا اوکرنج و دیگران به خراسان کشید و امیردمشق خواجه در اردو بر همه عالم حکم میراند و چون هر کمالی را زوالی هست و هر دولت را وبالی احوال برو دیگرگون شد و کار او نقصانی گرفت اذاتم امر دنی نقصه شعر {Sچو دنیا را بقایی62نیست سلطانیست درویشی# چو نعمت را زوالی هست درویشیت سلطانیS} (به تصویر صفحه مراجعه شود) کتاب تاریخ شیخ اویس شرح بسیار گویایی از ویرانی آذربایجان و مهاجرت بسیاری از مردم شهرها و روستاهای آن به دلیل ظلم و تعدی ایلخانان رقیب و نیز جنگهای پی درپی به دست میدهد علی پادشاه ایوانی64و کنجشکاف خواتون و خواجه لولو با امراء که در حضرت بودند با سلطان متفق شدند و قصد امیر دمشق خواجه کردند و او در قلعه سلطانیه بود بیرون جست[153]و راه خراسان گرفت مصر خواجه در عقب برسید آنجا شهید کرد روز دوشنبه خامس شوال 728 سلطان از آن معنی سخت برنجید الغایب لا یستدرک با حاجی سودی و حسام الدین باوردی و شمس الدین البرغو سید برهان الدین بناء مویی خلاص یافت چوپانیان را بغارتیدند در سنه ثمان و عشرین وسبعمایه چون این خبر به چوپان رسید لشکر کشید تا به ساوه بیامد و سلطان ابو سعید در سلطانیه لشکر جمع میکرد دولتشاه پسر الغو در کردستان بود به سلطان پیوست دیگر امرا تومان و هزاره غلبه جمع شدند تا به ابهر برفتند چون خبر به امیر چوپان رسید که سلطان به حرب میآید گفت مرا عهد است که شمشیر بر تخت هلاکوخان نکشم پسر نورین نیک روز را به رسالت فرستاد چون بیامد باز نرفت یکیک امرا میآمدند و به حضرت میپیوستند تا به حدی که خواجه علی غلامزاده او ازو بگریخت.