چکیده:
آسیبشناسی مدیریت توسعه در جمهوری اسلامی ایران از ضرورتهای شایان توجه
در فرآیند جبران عقبماندگیهای کشور است.صرفنظر از انگارههای مختلف در خصوص توسعه
و راهبردهای گوناگون آن که توسعه را به افسانهای ایهامبرانگیز تبدیل کرده
است.آنچه حائز اهمیت جدی است، مدیریت فرآیندی است که کشور را از سطح نامطلوب و
نامقبول به سطح مطلوب و قابل قبول هدایت و راهبری کند.تجارب ارزشمند کشورهای آسیای
جنوب شرقی در فرآیند توسعهیافتگی حاکی از نقش حیاتی و رفیع مدیریت توسعه در فرایند
توسعهیافتگی است؛چه اینکه واقعیت این است که توسعه نیازمند مدیریتی قوی و کارآمد
است. سابقه پنج برنامه عمرانی درقبل از پیروزی انقلاب اسلامی و حدود چهار برنامه
توسعه در نظام جمهوری اسلامی ایران و عدم موفقیت قابل انتظار آنها مسئلهای است که
صاحبنظران مسائل توسعه کشور را به سمت آسیبشناسی علمی مدیریت توسعه رهنمون
میسازد؛در همین رابطه‘نخبگان سیاسی کشور که نقش بنیادی در تصمیمگیریها در سطوح
عالی ایفا میکنند‘از جایگاه ویژهای برخوردار هستند.مقاله حاضر سعی میکند در
راستای تبیین موضوعی به آسیبشناسی مدیریت توسعه در جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"کلیدواژه:آسیبشناسی، توسعه، مدیریت توسعه، نخبگان سیاسی(*)عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی دو فصلنامه دانش سیاسی شماره دوم-پاییز و زمستان1384مقدمه و بیان مسئلهپدیده توسعه (tnempoleved) ، پیشرفت و ترقی در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از جمله مسائل شایانتوجه کشورهای جهان، به ویژه کشورهای درحال توسعه و جنوب به شمار میرود و کشور ما ایران نیز که از دوران حکومت نابخردانه قاجار دچار عقبماندگی و تأخیر در پیشرفت و ترقی شده است، یکی از دغدغههای اصلی نخبگان سیاسی و فکریاش به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی کشف علتها و عوامل عقبماندگیها و دستیابی به روشهای جبران آن و نیل به توسعه ملی است.
در شرایط کنونی انجام تغییرات سریع و شتابزده گروهی و جناحی در ساختار سازمانهای دولتی و همچنین، تغییرات و جابهجایی گسترده در اغلب سطوح مدیران با تغییر وزیر یا مسئول اصلی که مبتنی بر نگرشهای گروهی و سیاسی خاص انجام میپذیرد، از آفات و آسیبهای سازمانهای دولتی بهشمار میروند که تأثیری اساسی بر مدیریت توسعه کشور دارد، فراموشی شاخصهای عقلانی، منطقی مبتنی بر ترجیحات علمی نظیر تخصص، تعهد و ایمان، خلاقیت، بصیرت، هوشمندی و کارآمدی و جایگزینی آن به شکل همحزببودن، انتصابهای توصیهای و انتصابهایی که رنگ و بوی قبیلهگرایانه و قومیتمدارانه داشته و زمینهساز پیدایش فساد اداری و سوءمدیریت و ناکارآمدی سازمانهای اجرایی دولتی میشود و یکی از نتایج بارز آن، مشخص نشدن مدیران آلوده و بعضا متخلف در سطح جامعه است؛بهنحویکه مدیرانی که توسط مقامات قضایی کشور مؤاخذه و تنبیه میشوند، بعضا به چهرههای شاخص و قهرمان تبدیل میشوند و در مقام عمل، معلوم نمیشود که مدیر معزول واقعا خاطی بوده است؛ برای مثال؛تجربه تلخ مدیران شهرداری تهران در سالهای اخیر و اولین شورای شهر تهران نمودی از این پدیده تلخ در کشور میتواند تلقی شود."