چکیده:
نویسنده مقاله در ابتدا با ذکر یک مقدمه به تطبیق مفهوم شفعه در برخی نظامهای حقوقی و تبیین مبانی عرفی اخذ به شفعه پرداخته است. در ادامه مقاله چند موضوع اصلی در ارث حق شفعه مطرح گردیده است.
این موضوعات عبارتند از: قابلیت توارث حق شفعه، نحوه تقسیم حق شفعه بین وارث، حق شفعه زوجه، تاثیر استقاط حق شفعه از سوی برخی از ورثه، مطالب مقاله به صورت استدلالی و با استناد به متون حقوقی و کتب فقهی امامیه و عامه تنظیم شده است.
خلاصه ماشینی:
"این گروه ابتدائا دلایل نظریۀ اول را رد نمودهاند: 1-ادعای اکثریت در نظریۀ اول صحیح نیست،زیرا شهرت قوی و نزدیک به اجماع بر خلاف آن وجود دارد علاوه بر اینکه نظریۀ اول با برخی از نظرات عامه مطابقت دارد1؛ 2-روایت مذکور از حیث سند ضعیف میباشد2و صرف نظر از سند،مورد اعراض مشهور است؛3 3-وارث،حق شفعه را که حق مستقلی است به ارث میبرد و تجدد ملکیت او با اخذ آنچه که مورث او مستحق آن بوده است منافات ندارد.
4 در مقابل،بر اساس نظریۀ مشهور و قوی که در این مورد وجود دارد حق شفعه حتی در صورتی که تنها یک نفر از ورثه،حق خود را ساقط نکرده باشد باقی میماند و اخذ به شفعه انجام میشود،زیرا حق شفعه به تمام ورثه،تعلق گفته است و از آنجا که حق شفعه یک حق بسیط و واحد میباشد لذا با اسقاط حق شفعۀ برخی از ورثه،تبعیض در حق معنا ندارد و وارث باقی مانده یا باید از حق شفعه استفاده کنند و یا آن را ترک نمایند.
به عبارت دیگر،آنچه جزء ما ترک مورث بوده است حق شفعه میباشد و مال مشقوع در زمان موت شفیع،نهایتا متعلق حق شفیع است اما ملکیت مال متعلق به مشتری است و قبل از اخذ به شفعه قطعا مال به شفیع منتقل نشده است لذا جزء ما ترک او نیست و طبیعتا ورثه مال مشفوع را مستقیما بر اساس سهام ارث تقسیم نمیکنند بلکه افرادی(وراثی)که حق شفعۀ خود را ساقط نکرده و اخذ به شفعه نمودهاند چون حق را بر اساس سهام الارث تقسیم کردهاند بر اساس همان سهام،مال مشفوع را تقسیم میکنند؛ 6-در صورتی که برخی از ورثه،حق شفعۀ خود را ساقط کنند،با توجه به ادلۀ ارث،آن حق(به نسبت سهم ساقط شده)به وارث دیر میرسد."